موسیقی باروک
این دوره از سال ۱۶۰۰ میلادی شروع وتا حدود ۱۷۶۰ میلادی ادامه مییابد. لغت باروک در عالم هنر(نه فقط موسیقی) معادل استادانه زینت دادن و یا ماهرانه درست کردن به کار میرود که از مشخصات بارز هنر این سالها بودهاست.
موسیقی این دوره همانند سایر هنرهای هم عصر خود بیانگر اشرافیت و قدرت حکومتهای اروپایی بودهاست. نیاز کلیسا برای جذابتر کردن نیایش نیز در گسترش این سبک تاثیر بسیاری داشتهاست.

یکپارچگی در حالت موسیقی از ویژگیهای موسیقی این دورهاست.
از معروفترین موسیقیدانان این سبک میتوان باخ و ویوالدی را نام برد.
دوره کلاسیک
دوره کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ میلادی را شامل میشود.
قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنی فکر، یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی.در این دوره برای اولین بار در موسیقی این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد، یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی. پس از دوره کلاسیک با هنر موسیقی بر پایه ایده «هنر به خاطر هنر» برخورده میشد.
هنر در این دوران بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانه دوران باروک، ولی در زمینه موسیقی این رویکرد به عکس اتفاق میافتد. بر خلاف دورهٔ باروک در دوران کلاسیک حالتهای مختلف و متضادی در ارائه احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلی فنیک. از هنرمندان این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.
دوره رمانتیک
سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ را شامل میشود.دراین دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست.
موسیقی قرن بیستم
این دوره را دوره مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
موسیقی کلاسیک معاصر
موسیقی کلاسیک معاصر از سال ۱۹۷۰ میلادی آغاز شدهاست و تاکنون ادامه دارد. آهنگسازان معاصر کلاسیک بیشتر به ساختن موسیقی مینیمال و آوانگارد روی آوردهاند.
ترانهسرا
به کسی که شعر و موسیقی ترانهای را باهم میسراید (مینویسد) ترانهسَرا، ترانهنویس، یا ترانهپرداز میگویند.
ترانهسراها معمولاً شعرشان را با قابلیت همراه شدن با ملودی میسرایند. ترانهسرا با شاعر تفاوت ندارد اما بیشتر شعرهایی برای اجرا همراه با موسیقی میسراید. شعر ترانه یا «شعر محاوره» امروزه به عنوان یک قالب شعری در کنار قالبهایی مثل غزل و رباعی و... حیات رو به رشدی دارد.
تفاوت اصلی شعر محاوره (ترانه) با قالبهای کلاسیک در «زبان» و «شیوه برقراری ارتباط با مخاطب» است. در شعر کلاسیک صورت مکتوب شعر بیشتر مد نظر بود و شعر یک نوشتار مکتوب بود که مطالعه میشد. در ترانه اما صورت شنیداری شعر بیشتر مد نظر است. این به معنی شنیداری نبودن شعر کلاسیک یا نوشتاری نبودن ترانه نیست بلکه برجستگی هر قالب شعر را بیان میکند.
ترانه یکی از قدیمی ترین قالبهای شعر است و برخی آن را قدیمی ترین قالب شعر بشر مینامند. ترانه در گذشته با نام «قول» شناخته میشده که قالبی نزدیک به غزل بوده. قول و غزل خویشاوندان قدیمی شعر پارسی هستند.
ترانه به شدت تحت تاثیر موسیقی و فرهنگ عامه پسند میباشد. در اوایل دهه ی هشتاد با تغییراتی که در موسیقی پاپ رخ داد ترانه شکلی خاص به خود گرفت که از ترانه سَرایان صاحب نام در این دهه میتوان به : یغما گُلرویی، ترانه مکرم، محمد عماد، مریم اسدی، مونا برزویی، مهدیه عرب، مهدی موسوی میرکلایی اشاره نمود.
موسیقی سنتی ایرانی
موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بودهاست امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» و «رامتین» اشاره کرد.
ردیف
موسیقی ردیف دستگاهی امروز ایران از دورهٔ آقا علیاکبر فراهانی (نوازندهٔ تار دورهٔ ناصرالدین شاه) باقی ماندهاست. آقا علی اکبر فراهانی بهواسطهٔ میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد. سپس این موسیقی توسط آقا غلامحسین (برادر آقا علیاکبر) به دو پسر علیاکبرخان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخته شد و آنچه از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفادهتر و معروفتر است، دستهبندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواختهها و آموزش هایشان است که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود.
ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هممعنی است. یک مجموعهٔ ردیف، مجموعه مثالهایی موسیقایی از هر کدام از گوشههای یک دستگاهاست که بیانگر نسبت نتهای مورد استفاده در آن گوشه و حال و هوای احساسی آن است.
گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شدهاست. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.
از اولین راویان ردیف میتوان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی - میرزا عبدالله - آقاحسینقلی و... اشاره کرد. ردیفهایی که اکنون موجودند شامل ردیف میرزا عبدالله، ردیف آقاحسینقلی، ردیف ابوالحسن صبا، ردیف عالی علی اکبر شهنازی، ردیف موسی معروفی، ردیف دوامی، ردیف طاهرزاده، ردیف محمود کریمی، ردیف سعید هرمزی، ردیف مرتضی نیداوود و... هستند. امروزه، ردیف میرزا عبدالله، ردیف صبا، ردیف شهنازی و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده میشوند.
دستگاه
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پردههای مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارائه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند. موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از:
دستگاه شور
دستگاه سهگاه
دستگاه چهارگاه
دستگاه همایون
دستگاه ماهور
دستگاه نوا
دستگاه راستپنجگاه
آواز
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آنرا دستگاه فرعی نامید. آواز از نظرفواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد و یا ایست متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست ((ر)) میباشد. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت ((ر)) گردش میکند و در نهایت روی همان نت میایستد. بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) باز میگردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارتاند از:
آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)
آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم)
آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)
آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)
آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)
تاریخچه موسیقی ایرانی
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "تپه چغامیش" دزفول برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند. همچنین در این بزم کهن، آزادهای را میبینیم که بر فرشی نشسته و از او پذیرایی میشود. ما همانند این خنیاگران را در ایلام و در سده ۲۷ پیش از میلاد و از زمان پادشاهی "پوزوز این شوشیناک" در شوش میشناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانههایی در دست است که نشان میدهند، خنیاگران بسیاری در ایران میزیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشته است و این ساز از ساختههای ایرانیان است. ما، نگارهای را در دست داریم و میدانیم که در پادشاهی "شوکال ماه هو" و از سده ۱۷ پیش از میلاد در ایران، تار نواخته میشد. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ مینواختند. در این کنده کاری همچنین دیده میشود که از میان ۱۱ تن خنیاگر؛ ۸ تن چنگ، ۲ تن نی و یک تن دهل مینوازند. ۱۵ زن خواننده، در میان رامشگران دیده میشوند که در حال کف زدن هستند. باید افزود که از این نمونهها در سراسر ایران بسیار دیده شده است. ما به یاری باستان شناسی از لرستان مانند ایلام آگاهی داریم که در این بخش از ایران هم از سده ۹ پیش از میلاد، تار نواخته میشده است. در بخشهای دیگری از ایران و از سال ۵۵۹ پیش از میلاد، سفالهایی در تپه سیلک کاشان و مرودشت پیدا شده که سیمایی از پایکوبی و دست افشانی بر آنها نگارگری شده است.
پس از وارد شدن آریاییان، از آنجا که در برپا داشتن آیینهای کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمیشد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنان که بایست در میان آنان پیشرفت نکرده و در آثار و نوشتههای آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشتهاست.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» حروف نویسی خالص کلمات ایرانی است که ترجمه آن عبارت از«موسیقی ایران باستان» و یا به عبارت دیگر «موسیقی سنتی ایران» است. این اصطلاح ایرانی امروزه بخوبی قابل درک است ولی در مقایسه با اصطلاح پر مصرف «موسیقی اصیل» که معنای آن نیز همان است، به ندرت استفاده میشود. با استفاده از شواهد کاویده شده، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی بخوبی به دوران امپراتوری ایلامی (۶۴۴-۲۵۰۰ قبل از میلاد) برمی گردد. بطور مشهود، اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها استثناء ابزار باقیمانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوتهایی که ابداع و نواخته شده، میباشند. گفته میشود ابزار موسیقی مانند «باربت» ریشه در این دوران یعنی حدود سال ۸۰۰ قبل از میلاد داشتهاست.
از هردوت نقل است که در دوران امپراتوری هخامنشی که به «امپراطوری پارسی» نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی بخصوص در محاکم دادگاهی داشتهاست. او میگوید که وجود موسیقی برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بودهاست. بعدها یعنی پس از ابلاغ دین پیامبر زرتشت، میترا، شخصی که بعنوان "داواً یک خدای دروغین یا شیطان و همچنین بتان دیگر بیشتر و بیشتر مقبول واقع شدند.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» یک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشیان میباشد. فارسی (فارسی) زبان مورد استفاده در دادگاهها بهمراه زبان پهلوی، زبان رسمی دوران امپراطوری ساسانی (۶۴۲-۲۲۴ میلادی) بوده و در برگیرنده اکثریت همان کلمات و همان گرامر زبان پهلوی بودهاست. بنابر این کلمه مورد استفاده برای موسیقی در دوران ساسانی و در دوران ناب فارسی معاصر در واقع کلمه 'خنیا میباشد. اگر چه اصلیت مدل موسیقی ایرانی هنوز نامشخص است، تحقیقات باعث آشکار شدن جوانب جدیدی از آن شدهاست. باربد که یکی از موسیقی دانان دادگاه امپراتوری ساسانی بود، اولین سیستم موزیکال خاور میانه که با نام سلطنتی خسروانی شناخته میشود را ابداع نموده و آن را به شاه خسرو (خسروان) تقدیم نمود. همچنین بسیاری از نامهای فعلی مدهای موسیقی، در موسیقی سنتی ایران نیز وجود داشتهاند،»دستگاهها از زمانهای باستان زبان به زبان به امروز رسیدهاند، اگرچه بسیاری از مدها و ملودیها احتمالاً بدلیل تهاجم اعراب که موسیقی را بعنوان مسئلهای غیر اخلاقی میدانستند، از بین رفتهاند.
موسیقی سنتی ایرانی نوعی بدیهه گویی بوده و اساس آن یک سری از مدلها قیاسی است که باید حفظ شوند. هنر آموزان و استادان دارای ارتباطی سنتی بودهاند که این ارتباط در قرن بیستم و به موازات حرکت تعلیم موسیقی به دانشگاهها و هنرستانها رو به زوال نهادهاست.
یک نمایش مرسوم این موسیقی، از «پیش درآمد» (مقدمه اولیه)، «درآمد» (مقدمه)، «تصنیف» (آهنگ، وزن دار بهمراه آواز خواننده)، «چهار مضراب» (وزن دار) و تعداد انتخابی «گوشه» (حرکات) تشکیل میشود. بصورت غیر مرسوم، این قسمتها را میتوان تغییر داده و یا حذف نمود. با نزدیک شدن به پایان دوره صفویه (۱۷۳۶-۱۵۰۲)، نواختن گوشههای پیچیده ۱۰، ۱۴ و ۱۶ ضرب متوقف گردیدند. امروزه قطعات در حالت ۶ یا حداکثر ۷ ضرب نواخته میشوند که مایه تاسف است. بسیاری از ملودیها و مدهای این موسیقی در مقامها ترکی و موسیقی عربی میشوند. تفصیل اینکه باید بصورت مشخص اظهار کنیم که اعراب پس از تهاجم به امپراطوری ایران، سرزمینهای تسخیر کرده را با نام «جهان اسلام» معرفی نمودند. اگر چه اکثر حاکمان عرب فعالیتهای مرتبط با موسیقی را ممنوع اعلام کردند، دیگران به موسیقی دانان ایران دستور دادند که قطعاتی را به صورت کتاب تصنیف کنند که به عربی آن را «کتاب موسیقی کبیر» بمعنای کتاب فراگیر موسیقی میخواندند. بیش از تاثیرات امپراطوری ساسانی، این دلیل دیگری بر این واقعیت است که ملودیهای موسیقی سنتی ترکیه، سوریه، عراق و مصر شامل اسامی مقیاسها و مدهای ایرانی هستند.
در طول تاریخ؛ موسیقی سنتی بیشتر با صوت در ارتباط بودهاست. و حتی سرایندگان نقشی اساسی را در خلق و اجرای آن داشتهاند: او تصمیم میگیرد چه حالتی جهت ابراز مناسب بوده و اینکه چه دستگاهی مرتبط به آن است. در خیلی از موارد، سراینده مسئولیت انتخاب شعری که باید با آواز خوانده شود را نیز برعهده دارد. چنانچه برنامه نیاز به یک خواننده داشته باشد، خواننده باید با حداقل یک آلت بادی یا سیمی و حداقل یک نوع آلت ضربی همراهی گردد. البته میتوان یک مجموعه از آلات موسیقی را یکجا داشت ولی سراینده اصلی نقش خود را ابقاء نماید. زمانی لازم بود که نوازندگان خواننده را با نواختن چندین قطعه بصورت تکی همراهی کنند. بصورت سنتی، موسیقی در حال نشسته و در محلهای مزین شده به پشتی و گلیم نواخته میگردید. گاهی در این محلها شمع روشن میکردند. گروه نوازندگان و سراینده نوع دستگاه و اینکه کدام گوشهها اجرا شوند را با توجه به شرایط زمانی و مکانی و... مشخص مینمودند.
قبل از حمله اعراب، ملودی هائی که در آن نغمه هائی از "اوستا کتاب دینی پیامبر زرتشت مذهب مازدین، زمزمه با نواخته میشد که با آن حال و هوا همخوانی داشت. واژه «گاه» دو معنی دارد: در زبان پهلوی هم بمعنای «گاث» (عبادت کننده اوستائی) و همچنین «زمان». حالات «یک گاه، دو گاه، سه گاه چهار گاه، پنج گاه، شش گاه و هفت گاه» را جهت بیان داستان هائی کاثها از یک تا هفت زمزمه مینمودند. اخیراً کشف شده که حالت «راست» (ادبی. حقیقت) جهت بیان داستان هائی در خصوص افراد یا کارهای درستکار و «شکسته» (ادبی. شکسته) برای بیان داستانها در باره خطا کاران استفاده میشدهاند. حالت «همایون» در هنگام نماز صبح اجرا میگشت. اکثر این حالتها، بجز احتمالاً «شش گاه» و «هفت گاه» هنوز در سیستم امروزی مورد مصرف دارد. علیرغم وجود این شواهد، نوازندگان هنوز تمایل به نسبت دادن مستقیم معنی «گاه» به «زمان» یا «مکان» حرکت یک آلت موسیقی دارند.
هنگامی که اسلام بعنوان مذهب مسلط ایران پذیرفته گردید، تصمیم حکمرانان منع کلی موسیقی و بعدها دلسرد کردن مردم از زمزمه ادعیه مازدین در این مدها بود. موسیقی سنتی تا قرن بیستم در دادگاهها نواخته میگردید. در زمان حکومت اسلامگرایان افراطی قرون وسطی، موسیقی بصورت مخفیانه نواخته میشد.
شایان ذکر است که چند تحرک احتمالاً باستانی محسوب نشده و فقط خیلی قدیمی هستند. همانگونه که در طول تاریخ سابقه داشت، موسیقی سنتی ایرانی به عملکرد خود بعنوان ابزاری روحانی ادامه داده و کمتر بعنوان وسیله تفریح به آن نگاه میشد. آثار موسیقی امکان تغییر گسترده از آغاز تا پایان و معمولاً بصورت تغییر بین قطعات پایین، تفکری، نمایش پهلوانی نوازندگی با نام تحریر را داشتند. تعامل متون مذهبی بعنوان غزل جایگزین غزلهای بزرگی گردید که توسط شاعران صوفی قرون وسطی خصوصاً حافظ و جلال الدین رومی سروده شده بودند. علاوه بر این موسیقی ایرانی دریافتی از دردها رنجها خوشیها یک تمدن چندین تکهٔ یک پارچهاست که امروزه بسیاری از یادبودهای آن مانند گوشه ها (حسینی جامه دران شبدیز...)گواه این مدعاست.
موسیقی راک
موسیقی راک گونهای موسیقی عامهپسند است که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت و در دهه ۶۰ و بعدتر به طیف گسترده ای از سبک های موسیقی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا گسترش یافت. موسیقی راک ریشه در راک اند رول دهه ۴۰ و ۵۰ دارد که خودش شدیدا متأثر از ریتم و بلوز و سبک کانتری است. موسیقی راک تحت تأثیر ژانرهایی نظیر فولک و بلوز است و تأثیراتی از موسیقی جز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده است.
راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمدهای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن میآید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمیتر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان بهعنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم میشود) بهکار میرود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علیرغم محدودیتها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بینالمللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبکهای مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گستردهای برخوردار هستند.
در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می شود شماری از سبک های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه های ضدفرهنگی بود. سبک های جدیدی که از این جلوه ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که المان های هنری را گسترش می داد؛ گلم راک که سبک های بصری و نمایشی را پررنگ می کرد؛ و زیر شاخه های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک همزمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند.
موسیقی راک همچنین نیروی محرکه ای برای جنبش های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگهایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگهای برجسته ای نظیر گوث و امو را پایه ریزی کرد.
شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار باس و درامز و اغلب با تأکید روی ضربهای قوی پشتیبانی میشود. نوعا، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۴/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی های مشترک موسیقیایی، به طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده ای از سایر زمینه ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل موثر بر شکل گیری زمینه های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.
سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار میگیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، بطور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخهها بسیار گسترده است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبکهای موسیقی قابل توجه است.
سبکهای موسیقی راک
راک اند رول
راک اند رول که یکی از سبکهای تأثیر گذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیر قابل پیش بینی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که موزیسینهای راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصههای بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهمترین شخصیتهای راک اند رول و یکی از موفقترین شخصیت تاریخ سبک راک به شمار میرود.
پاپ/راک
پاپراک (پاپ راک) یکی از عمدهترین شاخههای موسیقی محسوب میشود که به طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock میگویند. از ویژگیهای این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروههای مشهور فعال در این سبک میتوان به برادران اورلی، بیتلز، Rowed House و سلین دیون اشاره کرد.
سافت راک
گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه گذاری شد اما زمزمههای آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمیست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهور ترین گروه این سبک است.
سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروههایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد.
هارد راک
از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا میکند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نیز دیده میشود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمیشود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتمهای کوبهای تکیه دارد.لد زپلین پر نفوذ ترین گروه سبک هارد راک است.
هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از بلوز از بداهه نوازی استفاده میشود و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست، اگرچه همان ریف ها و سولوهای طولانی و صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریفها هستند که بیشترین اهمیت را دارند و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.
گرانج
سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوبترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت کرت کوبین و بقیه اعضای نیروانا بود. سبکی که از دل بلک سبث برخاست و حاصل ترکیب موسیقی پانک و هوی متال بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا هوی متال، بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقیایی آن. اما در نحوه نواختن ریفها به هوی متال شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروههای گرین ریور، ماد هانی میشد که این موج هنوز هم ادامه دارد و ریفهای آن سنگین تر و خشن تر از ریفهای دورهٔ دوم است. مشهورترین گروه از موج دوم نیروانا است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروههای گرانج است و مهمترین ویژگی آن stop-start زیاد آنست.
آلترنیتیو راک
آلترنیتیو راک یکی از شاخههای راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد. آلترنیتیو راک
پانک راک
در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی ان دوران خود را منعکس میکرد. در حالی که موسیقی جدی تر میشد، اما ارتطباتش با مسایل روزمره زندگی کم میشد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات میگرفت. در همین زمان بود که گروههای پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی ازگروههای آمریکایی، رو به گسترش رفتند. از اولین و مشهورترین این گروهها، سکس پیستولز بود.
تنوعهای موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰
نوشتار اصلی: خط زمانی گرایشهای موسیقی (۱۹۸۰-۱۹۸۹)
در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوریهای ادی ون هلن و گروه ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایلهای خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقیماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد بطور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود. که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبکهای موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسلهای مختلف شد.
بریت پاپ
موقعی که آمریکا لبریز از موسیقی گانگ و گانگ ثانوی و هیپ هاپ بود، بریتانیا به سبک موسیقیی در اواسط دهه ۹۰ برگشت که بریت پاپ نامیده میشد و توسط باندهایی مانند سدو، اوسیس، روحیه، ردیو هد، پالپ و بلِر اجرا میشد.
هوی متال
یکی از زیرشاخههای اصلی راک، سبک هوی متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته میشود.از موسیقی متال که به علت خشنبودن آواها به این نام خوانده میشود، به خودی خود زیر شاخههای متعددی منشعب شدهاست.این موسیقی با گروه لد زپلین و سپس بلک سابات آغاز شد . دههٔ هشتاد میلادی دوران شکلگیری کاملتر و تعالی این سبک به حساب میآید.
گیتار کلاسیک
گیتار کلاسیک، در ردهٔ سازهای زهی زخمهای، که خود بخشی از خانوادهٔ سازهای زهی (Chordophone) است، قرار میگیرد. گیتار کلاسیک همچون پیانو، به نوازنده امکان اجرای اثرهایی با بافت کنترپوانتیک با ملودیهای پیچیده و همچنین اثرهایی با بافت هارمونیک با توانایی اجرای چندین نت در یک زمان را میدهد. به همین دلیل این ساز، به عنوان سازی تک نواز (soloist)، شناخته شده است. گیتار کلاسیک به شکل استاندارد دارای شش سیم (سه سیم نایلونی برای نتهای زیر و سه سیم فنری برای نتهای باس) میباشد.
تاریخ
گیتار کلاسیک دارای تاریخی کهن است که آغاز نامشخص و مبهمی دارد و در پیچ و تاب تاریخ گم شده است. اما آنچه که دانسته شده میباشد، این است که اجداد این آلت موسیقی در هزارههای اول و دوم قبل از میلاد در خاور نزدیک نواخته میشدند.
داستانهایی در مورد چگونگی هجرت اجداد گیتار از دربار هارون الرشید به سرزمین اندلس و شکوفایی آن در آنجا بارها بازگو شده است.
بسیاری بر این باورند که سرانجام، گیتار کلاسیک به شکل امروزی خود محصول تکامل یافتهٔ اروپا و به ویژه اسپانیا است.
بخشهای گیتار کلاسیک
گیتار کلاسیک امروزی از ۶ تار و بدنه توخالی چوبی (تخته آوای سرو) ساخته میگردد. صفحه صدای این نوع گیتار معمولاً از چوب cedar یا spruce ساخته میشود که نوع cedar آن با صدای ظرف تر، گرم تری میباشد اما بلندی صدای کمتری دارد. چوب پشت و بغلهای گیتار که باید با چوب نسبتاً سخت تری ساخته شود تا استحکام زیادی داشته باشد که عموماً از چوب rosewood یا چوبهای دیگر که به استحکام بالایی داشته باشد استفاده میشود. صفحه انگشت گذاری نیز معمولاً از چوب ماهون یا rosewood استفاده میشود. بخشهای بنیادی در برگیرنده ی:
۱. headstock: سردسته
۲. nut: خرک
۳. Machine heads: گوشی
۴. Frets: پرده
۷. Neck: گردن
۸. Heel: پاشنه
۹. Body: بدنه
۱۲. Bridge: پل
۱۴. Bottom deck: عرشه پایین
۱۵. Sound board: تخته آوا (بدنه)
۱۶. Body sides: پهلوی بدنه
۱۷. Sound hole، with rosette inlay: دایره خروج صدا و رزیت
۱۸. Strings: تارها
۱۹. Saddle or Bridge nut: زین
۲۰. Fretboard: تخته پرده
میباشد.
نوازندگان معروف
دیوید راسل
فرناندو سور
فرانسیسکو تارگا
فرانسیسکو کوربتا
آندره سگویا
لیلی افشار
فردیناندو کارولی
په په رومرو
جولیان بریم
ماتیو کارکاسی
آموزش
نوازندگی گیتار کلاسیک امروزه در کشورهای غربی به شیوه یآکادمیک تا دورهٔ دکترا ارائه میشود.
گیتار آکوستیک
شکل ظاهری
گیتار آکوستیک گیتاری است که وسیلهای جز بدنه آن صدای سیمها را تقویت نمیکند، صدای سیمها تنها در بدنهٔ چوبی توخالی آن تقویت می شود و به گوش میرسد. این نوع از گیتار معمولاً شش سیم فلزی دارند که ضخامت آنها از زیرترین سیم تا بمترین سیم به طور معمول بین ۱۳ تا ۵۶ هزارم اینچ میباشد. بدنه از اتصال صفحه چوبی پشتی، صفحه چوبی جلویی، و دو قسمت چوبی انحنادار کناری ساخته میشود، که صفحهٔ بالایی معمولاً دارای سوراخ یا سوراخهای بزرگی است که به واسطه شکل و محل قرار گرفتنشان میتوانند ویژگیهای آکوستیکی خاصی به ساز بدهند.
جنس این نوع ساز، در انواع مرغوب از جنس لاله ی امریکایی یا چوب افرا است و دسته آن معمولاً دارای ۱۴ فرت تا لبه بدنه و ۲۰ فرت تا کاسه ی صدا است.امروزه انواع پیکاپ (موسیقی) دار این ساز نیز که عمدتاً با نام گیتار الکترواکوستیک شناخته می شوند نیز تولید می شوند.
برخی از گیتارهای آکوستیک دوازده سیم دارند که شامل شش سیم دوتایی می باشد که معمولاً برای نواختن ریتم پایه از آن استفاده می شود و به جز برخی از شاخه های موسیقی راک و کانتری از این نوع گیتار استفاده نمیشود.صدای این گیتار بسیار جذاب و زیبا است و گویی به روی هزاران سیم زخمه نواخته می شود و طنین دل انگیزی ایجاد می کند.
تفاوت گیتاراکوستیک با گیتار کلاسیک
در ظاهر گیتار اکوستیک شبیه به گیتار کلاسیک است.اما سیمهای این گیتار فلزی است و کاسه صدای آن بزرگتر از گیتار کلاسیک می باشد. به همین دلیل صدای گیتار آکوستیک دارای یک زنگ خاص است و به دلیل همین طنین زنگدار بیشتر در آهنگهای بلوز، کانتری، فولک و راک به کار می رود.
علاوه بر این، این دو گیتار در برخی تکنیک های نوازندگی با هم تفاوت دارند. دسته گیتار آکوستیک نسبت به گیتار کلاسیک باریکتر است و سیمها به یکدیگر نزدیک ترند. لذا تکنیکهایی مثل باره گرفتن روی این ساز راحت تر است و حتی بعضاً تکنیکهایی روی این ساز قابل اجرا است که با گیتار کلاسیک امکان پذیر نیستند. برای مثال بعضی از نوازندگان آکوستیک، از انگشت شست دست چپ خود برای گرفتن سیمهای بالاتر استفاده می کنند. البته اجرای صحیح و شفاف نتها با این ساز قدرت بیشتری لازم دارد. چرا که سیمهای این ساز فلزی هستند و حتی در سازهای با اکشن پایین، نسبتاً به نیروی بیشتری برای نواختن نت یا بند کردن (Bending تکنیکی است که در پی ان نوازنده به جای عوض کردن یک یا نیم فرت سیم را در پهنای دسته ی گیتار می کشد) احتیاج دارند.
تفاوت گیتار اکوستیک با گیتار فلامنکو
گونهٔ اسپانیایی گیتار آکوستیک با عنوان گیتار فلامنکو شناخته میشود. که نامش را از سبک زیبای فلامنکو به ارث بردهاست. گیتار زمانی وارد موسیقی فلامنکو شد که اسپانیاییها فلامنکو را با سازهای دیگری مینواختند. پس از آن گیتار به شدت بر این موسیقی تاثیر گذاشت و هم اکنون کاملاً به آن وابستهاست
گیتار الکتریک
گیتار الکتریک یا گیتار برقی نوعی گیتار است که صدای آن بهوسیله تقویتکنندهای الکتریکی تشدید و یا تغییر مییابد. استفاده این ساز در موسیقی از دهه ۱۹۳۰ آغاز شد.
گیتار الکتریک در سبکهای مختلفی از جمله راک، متال، بلوز، پاپ، جاز و هیپ هاپ استفاده میشود؛ اما در سبک راک، متال و بلوز به عنوان ساز اصلی مورد استفاده قرار میگیرد.
پیشینه
ایده پیدایش گیتارهای الکتریکی از آنجا آغاز شد که در همنوازیها صدای گیتار آکوستیک در بین صدای سازهای دیگر مانند بیس و درامز گم بود و به وضوح شنیده نمیشد. در نتیجه در صدد آن برآمدند تا صدای گیتار را تقویت کنند که بهترین راه برای این کار استفاده از علم الکترونیک بود.
در حدود دهه ۳۰ میلادی گیتارهای الکتریکی وارد موسیقی شدند. این اتفاق پدید آورندهٔ انقلابی در صدا و تکنولوژی بود که تا امروز نیز ادامه دارد. با پیدایش راک اند رول در دهه ۵۰ میلادی، گیتارهای الکتریکی به سرعت در موسیقی جا باز کردند و به یکی از فراگیرترین سازهای تاریخ مبدل شدند. معمولاً در گروههای راک دو نوازنده گیتار الکتریک وجود دارد که یک نفر ملودیها را مینوازد (با گیتار لید) و دیگری ریتمها را (با گیتار ریتم).
طرز کار
ارتعاشات وارده بر سیمهای گیتار توسط قطعهای به نام پیکاپ به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میشود. در واقع پیکاپ همانند یک میکروفون عمل میکند، با این تفاوت که چون یک سیستم مغناطیسی است فقط ارتعاشات سیم فلزی گیتار را دریافت کرده و آنها را به صورت سیگنال صوتی در میآورد و از طریق پیکاپ سلکتور میتوان پیکاپ مورد نظر را انتخاب کرد. سپس سیگنالها از طریق یک سیم به تقویتکننده فرستاده میشوند و در آخر صدای تقویتشده توسط یک یا چند بلندگو پخش میشود. در ابتدا گیتارهای الکتریکی تنها یک پیکاپ داشتند، اما امروزه با دو تا پنج پیکاپ نیز ساخته میشوند.
انواع
از نظر بدنه
این ساز را از نظر بدنه میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: بدنه توپر و بدنه توخالی. گیتارهای بدنه توخالی مورد استفاده نوازندگان جاز قرار میگیرد، در صورتی که بدنه توپر عموماً در موسیقی راک و متال کاربرد دارد.
از نظر تعداد سیمها
معمولاً گیتارهای الکتریکی شش سیم دارند. بعضی نیز دارای ۱۲ سیم میباشند که هرجفت با یک نت کوک میشود، منتهی با اکتاوهای متفاوت، این گیتارها اکثراً در موسیقی فولک کاربرد دارند. گیتارهای ۷ و ۸ سیمی نیز وجود داردند که البته غیرمعمول هستند.
اجزا
بخش ۱) سرِ دسته گیتار
۱٫۱. پیچهای کوک
۱٫۲. تنظیم کننده دسته
۱٫۳. نگهدارنده و راهدان رشتهها
۱٫۴. خرک
بخش ۲) دسته
۲٫۱. تخته انگشتگذاری
۲٫۲. علامتهای نشان شدهٔ شیار زیر سیم
۲٫۳. شیارهای پرده
۲٫۴. بندگاه یا مفصل دسته
بخش ۳) بدنه
۳٫۱. زَخمهگاه
۳٫۲. رابط یا پل زَخمهگاه
۳٫۳. زینها
۳٫۴. پل گیتار
۳٫۵. کوککننده پشتی و سیم گیر (زه گیر)
۳٫۶. بازوی یا دسته لرزش
۳٫۷. کلید گزینشگر زَخمهگاه (پیکاپ)
۳٫۸. پیچهای تنظیمکننده صداها و آواها
۳٫۹. خروجی یا رابط تیآراس
۳٫۱۰. تسمه بند
بخش ۴) سیمها (رشتهها)
۴٫۱. سیمهای بم
۴٫۲. سیمهای زیر
این دوره از سال ۱۶۰۰ میلادی شروع وتا حدود ۱۷۶۰ میلادی ادامه مییابد. لغت باروک در عالم هنر(نه فقط موسیقی) معادل استادانه زینت دادن و یا ماهرانه درست کردن به کار میرود که از مشخصات بارز هنر این سالها بودهاست.
موسیقی این دوره همانند سایر هنرهای هم عصر خود بیانگر اشرافیت و قدرت حکومتهای اروپایی بودهاست. نیاز کلیسا برای جذابتر کردن نیایش نیز در گسترش این سبک تاثیر بسیاری داشتهاست.

یکپارچگی در حالت موسیقی از ویژگیهای موسیقی این دورهاست.
از معروفترین موسیقیدانان این سبک میتوان باخ و ویوالدی را نام برد.
دوره کلاسیک
دوره کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ میلادی را شامل میشود.
قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنی فکر، یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی.در این دوره برای اولین بار در موسیقی این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد، یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی. پس از دوره کلاسیک با هنر موسیقی بر پایه ایده «هنر به خاطر هنر» برخورده میشد.
هنر در این دوران بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانه دوران باروک، ولی در زمینه موسیقی این رویکرد به عکس اتفاق میافتد. بر خلاف دورهٔ باروک در دوران کلاسیک حالتهای مختلف و متضادی در ارائه احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلی فنیک. از هنرمندان این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.
دوره رمانتیک
سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ را شامل میشود.دراین دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست.
موسیقی قرن بیستم
این دوره را دوره مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
موسیقی کلاسیک معاصر
موسیقی کلاسیک معاصر از سال ۱۹۷۰ میلادی آغاز شدهاست و تاکنون ادامه دارد. آهنگسازان معاصر کلاسیک بیشتر به ساختن موسیقی مینیمال و آوانگارد روی آوردهاند.
ترانهسرا
به کسی که شعر و موسیقی ترانهای را باهم میسراید (مینویسد) ترانهسَرا، ترانهنویس، یا ترانهپرداز میگویند.
ترانهسراها معمولاً شعرشان را با قابلیت همراه شدن با ملودی میسرایند. ترانهسرا با شاعر تفاوت ندارد اما بیشتر شعرهایی برای اجرا همراه با موسیقی میسراید. شعر ترانه یا «شعر محاوره» امروزه به عنوان یک قالب شعری در کنار قالبهایی مثل غزل و رباعی و... حیات رو به رشدی دارد.
تفاوت اصلی شعر محاوره (ترانه) با قالبهای کلاسیک در «زبان» و «شیوه برقراری ارتباط با مخاطب» است. در شعر کلاسیک صورت مکتوب شعر بیشتر مد نظر بود و شعر یک نوشتار مکتوب بود که مطالعه میشد. در ترانه اما صورت شنیداری شعر بیشتر مد نظر است. این به معنی شنیداری نبودن شعر کلاسیک یا نوشتاری نبودن ترانه نیست بلکه برجستگی هر قالب شعر را بیان میکند.
ترانه یکی از قدیمی ترین قالبهای شعر است و برخی آن را قدیمی ترین قالب شعر بشر مینامند. ترانه در گذشته با نام «قول» شناخته میشده که قالبی نزدیک به غزل بوده. قول و غزل خویشاوندان قدیمی شعر پارسی هستند.
ترانه به شدت تحت تاثیر موسیقی و فرهنگ عامه پسند میباشد. در اوایل دهه ی هشتاد با تغییراتی که در موسیقی پاپ رخ داد ترانه شکلی خاص به خود گرفت که از ترانه سَرایان صاحب نام در این دهه میتوان به : یغما گُلرویی، ترانه مکرم، محمد عماد، مریم اسدی، مونا برزویی، مهدیه عرب، مهدی موسوی میرکلایی اشاره نمود.
موسیقی سنتی ایرانی
موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بودهاست امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» و «رامتین» اشاره کرد.
ردیف
موسیقی ردیف دستگاهی امروز ایران از دورهٔ آقا علیاکبر فراهانی (نوازندهٔ تار دورهٔ ناصرالدین شاه) باقی ماندهاست. آقا علی اکبر فراهانی بهواسطهٔ میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد. سپس این موسیقی توسط آقا غلامحسین (برادر آقا علیاکبر) به دو پسر علیاکبرخان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخته شد و آنچه از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفادهتر و معروفتر است، دستهبندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواختهها و آموزش هایشان است که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود.
ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هممعنی است. یک مجموعهٔ ردیف، مجموعه مثالهایی موسیقایی از هر کدام از گوشههای یک دستگاهاست که بیانگر نسبت نتهای مورد استفاده در آن گوشه و حال و هوای احساسی آن است.
گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شدهاست. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.
از اولین راویان ردیف میتوان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی - میرزا عبدالله - آقاحسینقلی و... اشاره کرد. ردیفهایی که اکنون موجودند شامل ردیف میرزا عبدالله، ردیف آقاحسینقلی، ردیف ابوالحسن صبا، ردیف عالی علی اکبر شهنازی، ردیف موسی معروفی، ردیف دوامی، ردیف طاهرزاده، ردیف محمود کریمی، ردیف سعید هرمزی، ردیف مرتضی نیداوود و... هستند. امروزه، ردیف میرزا عبدالله، ردیف صبا، ردیف شهنازی و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده میشوند.
دستگاه
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پردههای مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارائه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند. موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از:
دستگاه شور
دستگاه سهگاه
دستگاه چهارگاه
دستگاه همایون
دستگاه ماهور
دستگاه نوا
دستگاه راستپنجگاه
آواز
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آنرا دستگاه فرعی نامید. آواز از نظرفواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد و یا ایست متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست ((ر)) میباشد. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت ((ر)) گردش میکند و در نهایت روی همان نت میایستد. بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) باز میگردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارتاند از:
آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)
آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم)
آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)
آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)
آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)
تاریخچه موسیقی ایرانی
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "تپه چغامیش" دزفول برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند. همچنین در این بزم کهن، آزادهای را میبینیم که بر فرشی نشسته و از او پذیرایی میشود. ما همانند این خنیاگران را در ایلام و در سده ۲۷ پیش از میلاد و از زمان پادشاهی "پوزوز این شوشیناک" در شوش میشناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانههایی در دست است که نشان میدهند، خنیاگران بسیاری در ایران میزیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشته است و این ساز از ساختههای ایرانیان است. ما، نگارهای را در دست داریم و میدانیم که در پادشاهی "شوکال ماه هو" و از سده ۱۷ پیش از میلاد در ایران، تار نواخته میشد. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ مینواختند. در این کنده کاری همچنین دیده میشود که از میان ۱۱ تن خنیاگر؛ ۸ تن چنگ، ۲ تن نی و یک تن دهل مینوازند. ۱۵ زن خواننده، در میان رامشگران دیده میشوند که در حال کف زدن هستند. باید افزود که از این نمونهها در سراسر ایران بسیار دیده شده است. ما به یاری باستان شناسی از لرستان مانند ایلام آگاهی داریم که در این بخش از ایران هم از سده ۹ پیش از میلاد، تار نواخته میشده است. در بخشهای دیگری از ایران و از سال ۵۵۹ پیش از میلاد، سفالهایی در تپه سیلک کاشان و مرودشت پیدا شده که سیمایی از پایکوبی و دست افشانی بر آنها نگارگری شده است.
پس از وارد شدن آریاییان، از آنجا که در برپا داشتن آیینهای کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمیشد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنان که بایست در میان آنان پیشرفت نکرده و در آثار و نوشتههای آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشتهاست.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» حروف نویسی خالص کلمات ایرانی است که ترجمه آن عبارت از«موسیقی ایران باستان» و یا به عبارت دیگر «موسیقی سنتی ایران» است. این اصطلاح ایرانی امروزه بخوبی قابل درک است ولی در مقایسه با اصطلاح پر مصرف «موسیقی اصیل» که معنای آن نیز همان است، به ندرت استفاده میشود. با استفاده از شواهد کاویده شده، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی بخوبی به دوران امپراتوری ایلامی (۶۴۴-۲۵۰۰ قبل از میلاد) برمی گردد. بطور مشهود، اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها استثناء ابزار باقیمانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوتهایی که ابداع و نواخته شده، میباشند. گفته میشود ابزار موسیقی مانند «باربت» ریشه در این دوران یعنی حدود سال ۸۰۰ قبل از میلاد داشتهاست.
از هردوت نقل است که در دوران امپراتوری هخامنشی که به «امپراطوری پارسی» نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی بخصوص در محاکم دادگاهی داشتهاست. او میگوید که وجود موسیقی برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بودهاست. بعدها یعنی پس از ابلاغ دین پیامبر زرتشت، میترا، شخصی که بعنوان "داواً یک خدای دروغین یا شیطان و همچنین بتان دیگر بیشتر و بیشتر مقبول واقع شدند.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» یک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشیان میباشد. فارسی (فارسی) زبان مورد استفاده در دادگاهها بهمراه زبان پهلوی، زبان رسمی دوران امپراطوری ساسانی (۶۴۲-۲۲۴ میلادی) بوده و در برگیرنده اکثریت همان کلمات و همان گرامر زبان پهلوی بودهاست. بنابر این کلمه مورد استفاده برای موسیقی در دوران ساسانی و در دوران ناب فارسی معاصر در واقع کلمه 'خنیا میباشد. اگر چه اصلیت مدل موسیقی ایرانی هنوز نامشخص است، تحقیقات باعث آشکار شدن جوانب جدیدی از آن شدهاست. باربد که یکی از موسیقی دانان دادگاه امپراتوری ساسانی بود، اولین سیستم موزیکال خاور میانه که با نام سلطنتی خسروانی شناخته میشود را ابداع نموده و آن را به شاه خسرو (خسروان) تقدیم نمود. همچنین بسیاری از نامهای فعلی مدهای موسیقی، در موسیقی سنتی ایران نیز وجود داشتهاند،»دستگاهها از زمانهای باستان زبان به زبان به امروز رسیدهاند، اگرچه بسیاری از مدها و ملودیها احتمالاً بدلیل تهاجم اعراب که موسیقی را بعنوان مسئلهای غیر اخلاقی میدانستند، از بین رفتهاند.
موسیقی سنتی ایرانی نوعی بدیهه گویی بوده و اساس آن یک سری از مدلها قیاسی است که باید حفظ شوند. هنر آموزان و استادان دارای ارتباطی سنتی بودهاند که این ارتباط در قرن بیستم و به موازات حرکت تعلیم موسیقی به دانشگاهها و هنرستانها رو به زوال نهادهاست.
یک نمایش مرسوم این موسیقی، از «پیش درآمد» (مقدمه اولیه)، «درآمد» (مقدمه)، «تصنیف» (آهنگ، وزن دار بهمراه آواز خواننده)، «چهار مضراب» (وزن دار) و تعداد انتخابی «گوشه» (حرکات) تشکیل میشود. بصورت غیر مرسوم، این قسمتها را میتوان تغییر داده و یا حذف نمود. با نزدیک شدن به پایان دوره صفویه (۱۷۳۶-۱۵۰۲)، نواختن گوشههای پیچیده ۱۰، ۱۴ و ۱۶ ضرب متوقف گردیدند. امروزه قطعات در حالت ۶ یا حداکثر ۷ ضرب نواخته میشوند که مایه تاسف است. بسیاری از ملودیها و مدهای این موسیقی در مقامها ترکی و موسیقی عربی میشوند. تفصیل اینکه باید بصورت مشخص اظهار کنیم که اعراب پس از تهاجم به امپراطوری ایران، سرزمینهای تسخیر کرده را با نام «جهان اسلام» معرفی نمودند. اگر چه اکثر حاکمان عرب فعالیتهای مرتبط با موسیقی را ممنوع اعلام کردند، دیگران به موسیقی دانان ایران دستور دادند که قطعاتی را به صورت کتاب تصنیف کنند که به عربی آن را «کتاب موسیقی کبیر» بمعنای کتاب فراگیر موسیقی میخواندند. بیش از تاثیرات امپراطوری ساسانی، این دلیل دیگری بر این واقعیت است که ملودیهای موسیقی سنتی ترکیه، سوریه، عراق و مصر شامل اسامی مقیاسها و مدهای ایرانی هستند.
در طول تاریخ؛ موسیقی سنتی بیشتر با صوت در ارتباط بودهاست. و حتی سرایندگان نقشی اساسی را در خلق و اجرای آن داشتهاند: او تصمیم میگیرد چه حالتی جهت ابراز مناسب بوده و اینکه چه دستگاهی مرتبط به آن است. در خیلی از موارد، سراینده مسئولیت انتخاب شعری که باید با آواز خوانده شود را نیز برعهده دارد. چنانچه برنامه نیاز به یک خواننده داشته باشد، خواننده باید با حداقل یک آلت بادی یا سیمی و حداقل یک نوع آلت ضربی همراهی گردد. البته میتوان یک مجموعه از آلات موسیقی را یکجا داشت ولی سراینده اصلی نقش خود را ابقاء نماید. زمانی لازم بود که نوازندگان خواننده را با نواختن چندین قطعه بصورت تکی همراهی کنند. بصورت سنتی، موسیقی در حال نشسته و در محلهای مزین شده به پشتی و گلیم نواخته میگردید. گاهی در این محلها شمع روشن میکردند. گروه نوازندگان و سراینده نوع دستگاه و اینکه کدام گوشهها اجرا شوند را با توجه به شرایط زمانی و مکانی و... مشخص مینمودند.
قبل از حمله اعراب، ملودی هائی که در آن نغمه هائی از "اوستا کتاب دینی پیامبر زرتشت مذهب مازدین، زمزمه با نواخته میشد که با آن حال و هوا همخوانی داشت. واژه «گاه» دو معنی دارد: در زبان پهلوی هم بمعنای «گاث» (عبادت کننده اوستائی) و همچنین «زمان». حالات «یک گاه، دو گاه، سه گاه چهار گاه، پنج گاه، شش گاه و هفت گاه» را جهت بیان داستان هائی کاثها از یک تا هفت زمزمه مینمودند. اخیراً کشف شده که حالت «راست» (ادبی. حقیقت) جهت بیان داستان هائی در خصوص افراد یا کارهای درستکار و «شکسته» (ادبی. شکسته) برای بیان داستانها در باره خطا کاران استفاده میشدهاند. حالت «همایون» در هنگام نماز صبح اجرا میگشت. اکثر این حالتها، بجز احتمالاً «شش گاه» و «هفت گاه» هنوز در سیستم امروزی مورد مصرف دارد. علیرغم وجود این شواهد، نوازندگان هنوز تمایل به نسبت دادن مستقیم معنی «گاه» به «زمان» یا «مکان» حرکت یک آلت موسیقی دارند.
هنگامی که اسلام بعنوان مذهب مسلط ایران پذیرفته گردید، تصمیم حکمرانان منع کلی موسیقی و بعدها دلسرد کردن مردم از زمزمه ادعیه مازدین در این مدها بود. موسیقی سنتی تا قرن بیستم در دادگاهها نواخته میگردید. در زمان حکومت اسلامگرایان افراطی قرون وسطی، موسیقی بصورت مخفیانه نواخته میشد.
شایان ذکر است که چند تحرک احتمالاً باستانی محسوب نشده و فقط خیلی قدیمی هستند. همانگونه که در طول تاریخ سابقه داشت، موسیقی سنتی ایرانی به عملکرد خود بعنوان ابزاری روحانی ادامه داده و کمتر بعنوان وسیله تفریح به آن نگاه میشد. آثار موسیقی امکان تغییر گسترده از آغاز تا پایان و معمولاً بصورت تغییر بین قطعات پایین، تفکری، نمایش پهلوانی نوازندگی با نام تحریر را داشتند. تعامل متون مذهبی بعنوان غزل جایگزین غزلهای بزرگی گردید که توسط شاعران صوفی قرون وسطی خصوصاً حافظ و جلال الدین رومی سروده شده بودند. علاوه بر این موسیقی ایرانی دریافتی از دردها رنجها خوشیها یک تمدن چندین تکهٔ یک پارچهاست که امروزه بسیاری از یادبودهای آن مانند گوشه ها (حسینی جامه دران شبدیز...)گواه این مدعاست.
موسیقی راک
موسیقی راک گونهای موسیقی عامهپسند است که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت و در دهه ۶۰ و بعدتر به طیف گسترده ای از سبک های موسیقی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا گسترش یافت. موسیقی راک ریشه در راک اند رول دهه ۴۰ و ۵۰ دارد که خودش شدیدا متأثر از ریتم و بلوز و سبک کانتری است. موسیقی راک تحت تأثیر ژانرهایی نظیر فولک و بلوز است و تأثیراتی از موسیقی جز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده است.
راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمدهای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن میآید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمیتر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان بهعنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم میشود) بهکار میرود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علیرغم محدودیتها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بینالمللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبکهای مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گستردهای برخوردار هستند.
در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می شود شماری از سبک های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه های ضدفرهنگی بود. سبک های جدیدی که از این جلوه ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که المان های هنری را گسترش می داد؛ گلم راک که سبک های بصری و نمایشی را پررنگ می کرد؛ و زیر شاخه های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک همزمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند.
موسیقی راک همچنین نیروی محرکه ای برای جنبش های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگهایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگهای برجسته ای نظیر گوث و امو را پایه ریزی کرد.
شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار باس و درامز و اغلب با تأکید روی ضربهای قوی پشتیبانی میشود. نوعا، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۴/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی های مشترک موسیقیایی، به طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده ای از سایر زمینه ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل موثر بر شکل گیری زمینه های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.
سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار میگیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، بطور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخهها بسیار گسترده است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبکهای موسیقی قابل توجه است.
سبکهای موسیقی راک
راک اند رول
راک اند رول که یکی از سبکهای تأثیر گذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیر قابل پیش بینی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که موزیسینهای راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصههای بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهمترین شخصیتهای راک اند رول و یکی از موفقترین شخصیت تاریخ سبک راک به شمار میرود.
پاپ/راک
پاپراک (پاپ راک) یکی از عمدهترین شاخههای موسیقی محسوب میشود که به طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock میگویند. از ویژگیهای این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروههای مشهور فعال در این سبک میتوان به برادران اورلی، بیتلز، Rowed House و سلین دیون اشاره کرد.
سافت راک
گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه گذاری شد اما زمزمههای آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمیست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهور ترین گروه این سبک است.
سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروههایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد.
هارد راک
از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا میکند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نیز دیده میشود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمیشود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتمهای کوبهای تکیه دارد.لد زپلین پر نفوذ ترین گروه سبک هارد راک است.
هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از بلوز از بداهه نوازی استفاده میشود و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست، اگرچه همان ریف ها و سولوهای طولانی و صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریفها هستند که بیشترین اهمیت را دارند و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.
گرانج
سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوبترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت کرت کوبین و بقیه اعضای نیروانا بود. سبکی که از دل بلک سبث برخاست و حاصل ترکیب موسیقی پانک و هوی متال بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا هوی متال، بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقیایی آن. اما در نحوه نواختن ریفها به هوی متال شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروههای گرین ریور، ماد هانی میشد که این موج هنوز هم ادامه دارد و ریفهای آن سنگین تر و خشن تر از ریفهای دورهٔ دوم است. مشهورترین گروه از موج دوم نیروانا است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروههای گرانج است و مهمترین ویژگی آن stop-start زیاد آنست.
آلترنیتیو راک
آلترنیتیو راک یکی از شاخههای راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد. آلترنیتیو راک
پانک راک
در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی ان دوران خود را منعکس میکرد. در حالی که موسیقی جدی تر میشد، اما ارتطباتش با مسایل روزمره زندگی کم میشد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات میگرفت. در همین زمان بود که گروههای پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی ازگروههای آمریکایی، رو به گسترش رفتند. از اولین و مشهورترین این گروهها، سکس پیستولز بود.
تنوعهای موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰
نوشتار اصلی: خط زمانی گرایشهای موسیقی (۱۹۸۰-۱۹۸۹)
در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوریهای ادی ون هلن و گروه ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایلهای خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقیماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد بطور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود. که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبکهای موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسلهای مختلف شد.
بریت پاپ
موقعی که آمریکا لبریز از موسیقی گانگ و گانگ ثانوی و هیپ هاپ بود، بریتانیا به سبک موسیقیی در اواسط دهه ۹۰ برگشت که بریت پاپ نامیده میشد و توسط باندهایی مانند سدو، اوسیس، روحیه، ردیو هد، پالپ و بلِر اجرا میشد.
هوی متال
یکی از زیرشاخههای اصلی راک، سبک هوی متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته میشود.از موسیقی متال که به علت خشنبودن آواها به این نام خوانده میشود، به خودی خود زیر شاخههای متعددی منشعب شدهاست.این موسیقی با گروه لد زپلین و سپس بلک سابات آغاز شد . دههٔ هشتاد میلادی دوران شکلگیری کاملتر و تعالی این سبک به حساب میآید.
گیتار کلاسیک
گیتار کلاسیک، در ردهٔ سازهای زهی زخمهای، که خود بخشی از خانوادهٔ سازهای زهی (Chordophone) است، قرار میگیرد. گیتار کلاسیک همچون پیانو، به نوازنده امکان اجرای اثرهایی با بافت کنترپوانتیک با ملودیهای پیچیده و همچنین اثرهایی با بافت هارمونیک با توانایی اجرای چندین نت در یک زمان را میدهد. به همین دلیل این ساز، به عنوان سازی تک نواز (soloist)، شناخته شده است. گیتار کلاسیک به شکل استاندارد دارای شش سیم (سه سیم نایلونی برای نتهای زیر و سه سیم فنری برای نتهای باس) میباشد.
تاریخ
گیتار کلاسیک دارای تاریخی کهن است که آغاز نامشخص و مبهمی دارد و در پیچ و تاب تاریخ گم شده است. اما آنچه که دانسته شده میباشد، این است که اجداد این آلت موسیقی در هزارههای اول و دوم قبل از میلاد در خاور نزدیک نواخته میشدند.
داستانهایی در مورد چگونگی هجرت اجداد گیتار از دربار هارون الرشید به سرزمین اندلس و شکوفایی آن در آنجا بارها بازگو شده است.
بسیاری بر این باورند که سرانجام، گیتار کلاسیک به شکل امروزی خود محصول تکامل یافتهٔ اروپا و به ویژه اسپانیا است.
بخشهای گیتار کلاسیک
گیتار کلاسیک امروزی از ۶ تار و بدنه توخالی چوبی (تخته آوای سرو) ساخته میگردد. صفحه صدای این نوع گیتار معمولاً از چوب cedar یا spruce ساخته میشود که نوع cedar آن با صدای ظرف تر، گرم تری میباشد اما بلندی صدای کمتری دارد. چوب پشت و بغلهای گیتار که باید با چوب نسبتاً سخت تری ساخته شود تا استحکام زیادی داشته باشد که عموماً از چوب rosewood یا چوبهای دیگر که به استحکام بالایی داشته باشد استفاده میشود. صفحه انگشت گذاری نیز معمولاً از چوب ماهون یا rosewood استفاده میشود. بخشهای بنیادی در برگیرنده ی:
۱. headstock: سردسته
۲. nut: خرک
۳. Machine heads: گوشی
۴. Frets: پرده
۷. Neck: گردن
۸. Heel: پاشنه
۹. Body: بدنه
۱۲. Bridge: پل
۱۴. Bottom deck: عرشه پایین
۱۵. Sound board: تخته آوا (بدنه)
۱۶. Body sides: پهلوی بدنه
۱۷. Sound hole، with rosette inlay: دایره خروج صدا و رزیت
۱۸. Strings: تارها
۱۹. Saddle or Bridge nut: زین
۲۰. Fretboard: تخته پرده
میباشد.
نوازندگان معروف
دیوید راسل
فرناندو سور
فرانسیسکو تارگا
فرانسیسکو کوربتا
آندره سگویا
لیلی افشار
فردیناندو کارولی
په په رومرو
جولیان بریم
ماتیو کارکاسی
آموزش
نوازندگی گیتار کلاسیک امروزه در کشورهای غربی به شیوه یآکادمیک تا دورهٔ دکترا ارائه میشود.
گیتار آکوستیک
شکل ظاهری
گیتار آکوستیک گیتاری است که وسیلهای جز بدنه آن صدای سیمها را تقویت نمیکند، صدای سیمها تنها در بدنهٔ چوبی توخالی آن تقویت می شود و به گوش میرسد. این نوع از گیتار معمولاً شش سیم فلزی دارند که ضخامت آنها از زیرترین سیم تا بمترین سیم به طور معمول بین ۱۳ تا ۵۶ هزارم اینچ میباشد. بدنه از اتصال صفحه چوبی پشتی، صفحه چوبی جلویی، و دو قسمت چوبی انحنادار کناری ساخته میشود، که صفحهٔ بالایی معمولاً دارای سوراخ یا سوراخهای بزرگی است که به واسطه شکل و محل قرار گرفتنشان میتوانند ویژگیهای آکوستیکی خاصی به ساز بدهند.
جنس این نوع ساز، در انواع مرغوب از جنس لاله ی امریکایی یا چوب افرا است و دسته آن معمولاً دارای ۱۴ فرت تا لبه بدنه و ۲۰ فرت تا کاسه ی صدا است.امروزه انواع پیکاپ (موسیقی) دار این ساز نیز که عمدتاً با نام گیتار الکترواکوستیک شناخته می شوند نیز تولید می شوند.
برخی از گیتارهای آکوستیک دوازده سیم دارند که شامل شش سیم دوتایی می باشد که معمولاً برای نواختن ریتم پایه از آن استفاده می شود و به جز برخی از شاخه های موسیقی راک و کانتری از این نوع گیتار استفاده نمیشود.صدای این گیتار بسیار جذاب و زیبا است و گویی به روی هزاران سیم زخمه نواخته می شود و طنین دل انگیزی ایجاد می کند.
تفاوت گیتاراکوستیک با گیتار کلاسیک
در ظاهر گیتار اکوستیک شبیه به گیتار کلاسیک است.اما سیمهای این گیتار فلزی است و کاسه صدای آن بزرگتر از گیتار کلاسیک می باشد. به همین دلیل صدای گیتار آکوستیک دارای یک زنگ خاص است و به دلیل همین طنین زنگدار بیشتر در آهنگهای بلوز، کانتری، فولک و راک به کار می رود.
علاوه بر این، این دو گیتار در برخی تکنیک های نوازندگی با هم تفاوت دارند. دسته گیتار آکوستیک نسبت به گیتار کلاسیک باریکتر است و سیمها به یکدیگر نزدیک ترند. لذا تکنیکهایی مثل باره گرفتن روی این ساز راحت تر است و حتی بعضاً تکنیکهایی روی این ساز قابل اجرا است که با گیتار کلاسیک امکان پذیر نیستند. برای مثال بعضی از نوازندگان آکوستیک، از انگشت شست دست چپ خود برای گرفتن سیمهای بالاتر استفاده می کنند. البته اجرای صحیح و شفاف نتها با این ساز قدرت بیشتری لازم دارد. چرا که سیمهای این ساز فلزی هستند و حتی در سازهای با اکشن پایین، نسبتاً به نیروی بیشتری برای نواختن نت یا بند کردن (Bending تکنیکی است که در پی ان نوازنده به جای عوض کردن یک یا نیم فرت سیم را در پهنای دسته ی گیتار می کشد) احتیاج دارند.
تفاوت گیتار اکوستیک با گیتار فلامنکو
گونهٔ اسپانیایی گیتار آکوستیک با عنوان گیتار فلامنکو شناخته میشود. که نامش را از سبک زیبای فلامنکو به ارث بردهاست. گیتار زمانی وارد موسیقی فلامنکو شد که اسپانیاییها فلامنکو را با سازهای دیگری مینواختند. پس از آن گیتار به شدت بر این موسیقی تاثیر گذاشت و هم اکنون کاملاً به آن وابستهاست
گیتار الکتریک
گیتار الکتریک یا گیتار برقی نوعی گیتار است که صدای آن بهوسیله تقویتکنندهای الکتریکی تشدید و یا تغییر مییابد. استفاده این ساز در موسیقی از دهه ۱۹۳۰ آغاز شد.
گیتار الکتریک در سبکهای مختلفی از جمله راک، متال، بلوز، پاپ، جاز و هیپ هاپ استفاده میشود؛ اما در سبک راک، متال و بلوز به عنوان ساز اصلی مورد استفاده قرار میگیرد.
پیشینه
ایده پیدایش گیتارهای الکتریکی از آنجا آغاز شد که در همنوازیها صدای گیتار آکوستیک در بین صدای سازهای دیگر مانند بیس و درامز گم بود و به وضوح شنیده نمیشد. در نتیجه در صدد آن برآمدند تا صدای گیتار را تقویت کنند که بهترین راه برای این کار استفاده از علم الکترونیک بود.
در حدود دهه ۳۰ میلادی گیتارهای الکتریکی وارد موسیقی شدند. این اتفاق پدید آورندهٔ انقلابی در صدا و تکنولوژی بود که تا امروز نیز ادامه دارد. با پیدایش راک اند رول در دهه ۵۰ میلادی، گیتارهای الکتریکی به سرعت در موسیقی جا باز کردند و به یکی از فراگیرترین سازهای تاریخ مبدل شدند. معمولاً در گروههای راک دو نوازنده گیتار الکتریک وجود دارد که یک نفر ملودیها را مینوازد (با گیتار لید) و دیگری ریتمها را (با گیتار ریتم).
طرز کار
ارتعاشات وارده بر سیمهای گیتار توسط قطعهای به نام پیکاپ به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میشود. در واقع پیکاپ همانند یک میکروفون عمل میکند، با این تفاوت که چون یک سیستم مغناطیسی است فقط ارتعاشات سیم فلزی گیتار را دریافت کرده و آنها را به صورت سیگنال صوتی در میآورد و از طریق پیکاپ سلکتور میتوان پیکاپ مورد نظر را انتخاب کرد. سپس سیگنالها از طریق یک سیم به تقویتکننده فرستاده میشوند و در آخر صدای تقویتشده توسط یک یا چند بلندگو پخش میشود. در ابتدا گیتارهای الکتریکی تنها یک پیکاپ داشتند، اما امروزه با دو تا پنج پیکاپ نیز ساخته میشوند.
انواع
از نظر بدنه
این ساز را از نظر بدنه میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: بدنه توپر و بدنه توخالی. گیتارهای بدنه توخالی مورد استفاده نوازندگان جاز قرار میگیرد، در صورتی که بدنه توپر عموماً در موسیقی راک و متال کاربرد دارد.
از نظر تعداد سیمها
معمولاً گیتارهای الکتریکی شش سیم دارند. بعضی نیز دارای ۱۲ سیم میباشند که هرجفت با یک نت کوک میشود، منتهی با اکتاوهای متفاوت، این گیتارها اکثراً در موسیقی فولک کاربرد دارند. گیتارهای ۷ و ۸ سیمی نیز وجود داردند که البته غیرمعمول هستند.
اجزا
بخش ۱) سرِ دسته گیتار
۱٫۱. پیچهای کوک
۱٫۲. تنظیم کننده دسته
۱٫۳. نگهدارنده و راهدان رشتهها
۱٫۴. خرک
بخش ۲) دسته
۲٫۱. تخته انگشتگذاری
۲٫۲. علامتهای نشان شدهٔ شیار زیر سیم
۲٫۳. شیارهای پرده
۲٫۴. بندگاه یا مفصل دسته
بخش ۳) بدنه
۳٫۱. زَخمهگاه
۳٫۲. رابط یا پل زَخمهگاه
۳٫۳. زینها
۳٫۴. پل گیتار
۳٫۵. کوککننده پشتی و سیم گیر (زه گیر)
۳٫۶. بازوی یا دسته لرزش
۳٫۷. کلید گزینشگر زَخمهگاه (پیکاپ)
۳٫۸. پیچهای تنظیمکننده صداها و آواها
۳٫۹. خروجی یا رابط تیآراس
۳٫۱۰. تسمه بند
بخش ۴) سیمها (رشتهها)
۴٫۱. سیمهای بم
۴٫۲. سیمهای زیر
5:06 pm
فیلم
فیلم یا پرده بینی اصطلاحی است که بهطور عام شامل تصاویر متحرک و همچنین زمینه میگردد. ریشهٔ این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی بهطور تاریخی عنصر اساسی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب میآمدهاست. تولید فیلمها از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا بوجود آوردن آنها از طریق تکنیکهای انیمیشن و یا جلوههای ویژه است.

فیلمها از مجموعهای از قابهای انفرادی تشکیل شدهاند که زمانی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده میشوند، توهم حرکت را در بیننده بوجود میآورند. بر اثر پدیدهای به نام ماندگاری تصویر که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از از بین رفتن آن در حفظ میکنند، چشمکهای بین تصاویر، قابل رویت نیستند. همچنین عامل ارتباط عامل دیگری است که باعث مشاهده تصاویر متحرک میگردد. این اثر روانی به نام حرکت بتا معروف است.
از نظر اکثر انسانها، فیلم از انواع مهم هنر بهشمار میآید. فیلمها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری والهام بخشیدن به حضار را داراست. عوامل دیداری سینما نیاز به هیچ نوع ترجمه نداشته و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک میبخشند. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد بهخصوص اگر از تکنیکهای دوبله و یا زیرنویس که گفتار را ترجمه میسازد، بهره جسته باشد. فیلمها همچنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگهای مشخص تولید گشته و آن فرهنگها را منعکس و در برابر از آنها تأثیر میپذیرد.
تاریخچه فیلم
در اوایل دهه ۱۸۶۰ با استفاده از وسایلی مانند زوتروپ و پراکسینوسکوپ، مکانیزمهای تولید مصنوعی به وجود آمده و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش در آمدند. این ماشینها انواع تکامل یافته ابزارهای ساده اپتیکی (مانند توریهای سحرآمیز) بودند. این ابزار قابلیت نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر میرسیدند. این پدیده ماندگاری منظر نام گرفت. طبیعتاً، تصاویر میبایست بهطور دقیق طراحی میشدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند، به همین منظور اصول زیربنائی خاصی بهعنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.
با پیشرفت فیلم سلولوئید برای مقاصد عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرک در زمان حرکت، نیز میسر شد. در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم است که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاهی مخصوص نگاه کند. در سالهای دهه ۱۸۸۰، با معرفی دوربین تصویر متحرک امکان گرفتن تصاویر انفرادی و ضبط آنها بر روی یک حلقه واحد فراهم آمد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. کار این دستگاه گذراندن نور از فیلم پردازش و چاپ شده و در نهایت بزرگنمائی «اجرای تصاویر در حال حرکت» بر روی پرده جهت رویت تمام حاضران بود. این حلقههای فیلمهای نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند. اولین فیلمهای تصویر متحرک حالت استاتیک صحنه داشتند که در آنها یک حادثه یا عمل بدون هیچگونه ویرایش کردن و یا دیگر تکنیکهای سینمایی، به نمایش در میآمدند.
تصاویر متحرک تا پایان سده ۱۹، تنها بهعنوان هنر دیداری به حساب میآمدند. اما ابتکار فیلمهای صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود. در آغاز سده بیستم، رفته رفته ساختار داستانی فیلمها شکل گرفت. در این زمان فیلمهائی به صورت دنبالهدار صحنه ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل میکردند. این صحنهها بعداً جای خود را به صحنههای چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند. تکنیکهای دیگر از قبیل حرکت دوربین نیز بهعنوان راههای اثرگذار در انتقال داستان فیلم شناخته و به کار گرفته شدند. صاحبان سالنهای تئاتر نیز به جای اینکه حاضران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست و یا نوازنده ارگ و یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام مینمودند. در اوایل دهه ۱۹۲۰، اکثر فیلمها با لیست صفحات موسیقی تهیه شده بدین منظور عرضه میشدند. در محصولات شاخص، این صفحات به صورت کامل برای کل فیلم تدارک میگردیدند.
رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفائی رسید. بههرحال در دهه ۱۹۲۰، فیلمسازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و اف. دبلیو. مارنائو به همراهی مبتکر آمریکائی دی. دبلیو. گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند. در طول سالهای دهه ۱۹۲۰، فناوری جدید امکان الصاق حاشیه صوتی گفتار، موسیقی و افکتهای صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم میسر ساخت. این فیلمهای صوت دار از ابتدا با نامهای «تصاویر با صداً یا»تاکیز" شناخته میشدند.
قدم اصلی بعد در پیشرفت صنعت سینما معرفی رنگ بود. اگرچه اضافه شدن صداسرعت فیلمهای صامت و موزیسینهای تئاتر را تحتالشعاع قرار داد، رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. عامه مردم در رابطه با رنگ و در مقایسه آن با فیلمهای سیاه و سفید بالنسبه بیتفاوتی نشان میدادند. اما همچنان که روشهای پردازش رنگ بهبود یافته و در مقایسه با فیلمهای سیاه – و – سفید قابل رقابتتر میگشتند، فیلمهای رنگی بیشتر و بیشتر تولید میشدند. این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. همچنان که این صنعت در آمریکا رنگ را بهعنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص داد، آن را در رقابت با تلویزیون که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ به صورت رسانهای سیاه و سفید باقیمانده بود، مورد استفاده قرار داد. در پایان دهه ۱۹۶۰، رنگ بهعنوان شیوه عادی کار فیلمسازان مطرح شد.
دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند. هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلمهای فیلمسازان تحصیلکرده و مستقل همه و همه از تغییراتی بودند که این رسانه آنها را در نیمه دوم سده بیستم تجربه نمود. در دهه ۱۹۹۰ و در آستانه ورود به سده بیست و یکم، فناوری دیجیتال، موتور اصلی تحولات بهشمار میآمد.
تئوری فیلم
تئوری فیلم در جستجوی بسط مفاهیم مختصر و سیستماتیک که بر مطالعه فیلم / سینما بهعنوان یک هنر دلالت دارند، است. تئوریهای کلاسیک فیلم چهارچوبی ساختاری در خصوص موضوعات کلاسیک تکنیکهای داستان سرائی، دایجسیز، قوانین سینما، «تصویر»، دسته، فردیت و تالیف فراهم میآورد. اکثر تجزیه و تحلیلهای جدید به مسائلی از قبیل روش تحلیل روانی تئوری فیلم، ساختارگرائی تئوری فیلم، تئوری زنسالاری فیلم و دیگر موارد مشابه توجه نشان دادهاند.
نقد فیلم
تعریف نقادی فیلم عبارتاند از تحلیل و ارزیابی فیلمها هست. به صورت کلی، این کارها را میتوان به دو گروه تقسیم نمود؛ نقادی فیلم توسط افراد صاحبنظر در رشته فیلمسازی و نقادی روزنامهای که به صورت روزمره در روزنامهها و دیگر رسانهها دیده میشود.
منتقدین فیلم که برای روزنامهها، مجلات و رسانههای گروهی کار میکنند، بهطور عمده بر روی فیلمهای جدید نظر میدهند. آنها به صورت عادی فقط یکبار فیلم مورد نظر را دیده و فقط یک یا دو روز وقت دارند تا نظر خود را ارائه نمایند. علیرغم این موضوع، منتقدین تأثیری عمده بر فیلمها دارند بهخصوص آنهائی که دارای یک نوع خاص هستند. فیلمهای پر طرفدار اکشن، ترسناک. کمدی کمتر مورد قضاوت منتقدین قرار دارند. از سوی دیگر خلاصه طرح و شرح و بسط یک فیلم که موضوع اصلی مرور آن به حساب میآیند نیز تأثیر عمدهای بر انتخاب فیلم توسط بینندگان دارد. در فیلمهای معتبر مانند درام، تحت تأثیر قرار دادن بیننده از اهداف اصلی و بسیار مهم محسوب میگردد. تحلیلهای ضعیف، گاهیاوقات یک فیلم را تا درجه گمنامی و زیان مالی پیش میبرند.
تأثیر نظرات یک منتقد بر روی نحوه عملکرد اکران یک فیلم مشخص محل بحث دارد. برخی ادعا میکنند که امروزه نحوه بازاریابی سینما بهگونهای گسترده و فشرده واز نظر مالی برنامهریزی شدهاست که منتقدین توان تأثیرگذاری بر آن را ندارند. ولی بههرحال، مردودیت فاجعه بار برخی فیلمهائی که به نحو گستردهای بر موفقیت آنها سرمایهگذاری شده بود بر اثر نقادی تند آنها و همچنین موفقیت غیرقابل پیشبینی فیلمهای مستقلی که نقد مثبت داشتهاند، نشانگر این موضوع است که تأثیر نظرات منتقدین میتواند اثرات بسیار عمیقی داشته باشد. برخی دیگر اعتقاد دارند که نقد مثبت فیلم باعث ایجاد اشتیاق در بینندگان فیلمهای کم شهرت بودهاست. برعکس، فیلمهای متعددی وجود داشتهاند که شرکتهای فیلمساز بهقدری به آنها بیاعتماد بودهاند که به جهت جلوگیری از افت فروش، به منتقدین اجازه ارائه نظراتشان را ندادهاند. بههرحال، این کار نتیجه منفی داشته و منتقدینی که نسبت به این تاکتیک حساس بودهاند، به جامعه هشدار دادهاند که این فیلم ارزش دیدن را ندارد که در نتیجه اینگونه فیلمها اقبال چندانی نیافتند.
مسأله مورد مناقشه آن است که منتقدین روزنامهای فیلم را میباید فقط مرورگر فیلم نامیده و منتقدین واقعی فیلم آنهائی هستند که به صورت آکادمیک به نقد فیلم میپردازند. این روش فکری را معمولاً به نام تئوری فیلم یا مطالعات فیلم میشناسند. تلاش اصلی منتقدین، فهم روش کارکرد فیلم و تکنیکهای فیلمبرداری و تأثیرات آنها بر روی مردم است. نتیجه کارکرد منتقدین بیش از آنکه در روزنامهها به چاپ رسیده و یا در تلویزیون نمایش داده شود، در ژورنالهای تخصصی و گاهیاوقات نیز در مجلات سطح بالای جامعه ارائه میگردند. همچنین گاهیاوقات منتقدین با کالجها و دانشگاهها همکاری مینمایند.
صنعت تصاویر متحرک
بلافاصله پس از ابداع صنعت پردازش، حرفه ساخت و نمایش تصاویر متحرک بهعنوان منبع کسب درآمد مطرح گردید. پس از مشاهده نتیجه موقفیتآمیز ابتکار جدید خود و محصول خروجی آن در فرانسه، لومیرها اقدام به برگزاری تور دور قاره اروپا به منظور به نمایشگذاری خصوصی اولین فیلمهای خود برای عوام و خواص جوامع نمودند. آنها در هر کشور بهطور عادی مناظری جدید از محلات را به آلبوم خود اضافه نموده و خیلی سریع طرفهای تجاری در کشورهای مختلف اروپا پیدا نمودند تا خریدار وسایل و عکسهای آنها بوده و در امر صادرات، واردات و تجاری کردن محصولات صحنهای یاور آنان باشند. درسال ۱۸۹۸ (میلادی)، نمایش احساس اوبرامرگوا اولین فیلم تجاری شد که تا آن زمان تولید گشته بود. به زودی فیلمهای دیگر نیز ارائه گشتند تا صنعت فیلم بهعنوان صنعتی نو و مستقل جهان واریته را تحتالشعاع قرار دهد. شرکتهای اختصاصی جهت تولید و توزیع فیلم به وجود آمدند و این در حالی بود که بازیگران سینما از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار گشته و اجرتهای سنگینی را برای بازی در فیلمها طلب مینمودند. قبل از آن یعنی در سال ۱۹۱۷، چارلی چاپلین قراردادی برای حقوق سالیانه یک میلیون دلار منعقد نموده بود.
امروزه در ایالات متحده، عمده صنعت فیلمسازی در اطراف هالیوود متمرکز شدهاست. همچنین مراکز محلی سینمایی در بسیاری از مناطق جهان به وجود آمدهاند و بهعنوان مثال صنعت فیلم سازی هندوستان (که مرکز آن در حوالی «بالی وود» قرار دارد) در سال بیشترین تعداد فیلم در جهان را تولید مینمایند. اینکه اگر در سال ده هزار فیلم با خصوصیات مثبته توسط صنایع ولی فیلمهای شهوتانگیز تولید شوند، نکته قابل مناقشه آنست که این فیلمها بایستی تعیین صلاحیت گردند. اگر چه هزینههای تولید فیلم باعث هدایت تولیدات سینما به سمت تمرکز در تحت نظر استودیوهای سینمایی گردید، پیشرفتهای جدید در مقرون بهصرفه ساختن تجهیزات ساخت فیلم باعث شکوفائی تولیدات مستقل فیلم گشتند.
سود بهعنوان یک عامل کلیدی در هر صنعتی مطرح است، با توجه به ماهیت هزینهبر و مخاطرهآمیز فیلمسازی، برای ساخت بسیاری از فیلمها نیاز به هزینههای بیش از حد دارد. یک مثال منفی این مورد فیلم واتر ورلد کوین کاستنر هست. با این حال، تلاش بسیاری از فیلمسازان به دنبال خلق آثاری است که از لحاظ اجتماعی مقبولیت پیدا نمایند. جایزه دانشگاهی (که به نام «اسکار» نیز شناخته میشود) مهمترین جوایزی است که در ایالات متحده به فیلمهای برتر اعطاء گشته و ظاهراً براساس شایستگیهای هنری آن باعث شناسائی جهانی آن فیلم میگردد. همچنین، فیلمها به سرعت جای خود را در آموزش، به جا و در کنار صحبتها و متون استاد باز نمودند.
مراحل فیلمسازی
تعداد و نوع کارکنان لازم جهت تهیه فیلم بستگی به ماهیت آن دارد. بسیاری از فیلمهای حادثهای هالیوود نیاز به صحنهسازیهای کامپیوتری (سی. جی. آی) دارند که توسط یک دوجین عوامل قالبهای سه بعدی، انیمیشن کارها، روتوسکوپ کارها و سازندگان تدارک میگردند. بههرحال، یک فیلم کم خرج مستقل توسط عوامل اصلی که معمولاً دستمزد کمی هم دارند قابل ساخت است. کار فیلمسازی در تمام نقاط دنیا با استفاده از فناوریها، سبکهای بازی و اقسام آن در حال انجام است. بودجه برخی از این فیلمها بسیار زیاد و در حد تعهد دولتی است مانند نمونههائی در چین و در مقابل برخی دیگر در حد فیلمسازی در سیستم استودیوی آمریکا هزینهبر هستند.
مراحل مرسوم فیلمسازی مراحل تولید در هالیوود شامل پنج مرحله اساسی است:
ارتقاء
مرحله قبل از تولید
تولید
مرحله بعد از تولید
توزیع
مدت زمان لازم برای این مراحل معمولاً سه سال است. سال اول صرف مرحله «ارتقاء» است. در سال دوم مراحل «قبل از تولید» و «تولید» به انجام میرسند. سال سوم نیز به مراحل «بعد از تولید» و «توزیع» اختصاص مییابد.
عوامل فیلم
عوامل فیلم عبارتاند از گروهی از مردم که به منظور تولید یک فیلم یا پروژه تصویر متحرک توسط شرکت فیلمساز استخدام میشوند. نظیر «پخش»، «بازیگران» که در جلوی دوربین ظاهر میشوند و افرادی که برای شخصیتهای فیلم صداسازی مینمایند و...
فیلمسازی مستقل
فیلمسازی مستقل معمولاً در خارج از هالیوود و دیگر سیستمهای استودیوئی انجام میشود. یک فیلم مستقل (یا فیلم هند و چین فیلمی است که در ابتدا بدون برنامهریزی مالی و توزیع حمایت شده از سوی استودیوهای فیلمسازی عظیم ساخته میشود. خلاقیت، تجارت و دلایل تکنولوژیکی تماماً از عوامل رشد فیلمهای هند و چین در اواخر سده بیستم و اوایل سده ۲۱ به حساب میآیند.
از منظر خلاقیت، جلب حمایت استودیوها برای فیلمهای آزمایشی بسیار دشوار است. وجود اجزای آزمایشی در موضوع و سبک از جمله مسائل ممنوعه استودیوهای بزرگ فیلمسازی هستند.
از لحاظ کاری، بودجههای سنگین استودیوهای فیلمسازی نیز آنها را به سوی انتخابهای محافظهکارانه در مسائل مربوط به پخش و گزینش عوامل سوق میدهد. این مشکل با در نظر گرفتن مسائل مشارکتی شرکتها نیز بیشتر تشدید میگردد. (مشارکت از ۱۰٪ در سال ۱۹۸۷ به حدود دو سوم فیلمها در سال ۲۰۰۰ توسط شرکت برادران وارنر افزایش پیدا کردهاست. یک مدیر تولید ناشناس تا زمانی که تجارب موفقی در فیلمسازی صنعتی یا تلویزیون نداشته باشد، تقریباً هیچگاه در استودیوها پذیرفته نمیشود. استودیوها همچنین از هنرپیشگان غیرمعروف در فیلمهای خود و بهخصوص در نقشهای کلیدی استفاده نمینمایند.
تا زمان ابداع دیجیتال، هزینههای تجهیزات حرفهای فیلم و نگاهداری آنها نیز از جمله موانع اصلی در تولید، مدیریت، یا بازیگری در فیلمهای استودیوهای سنتی بهشمار میآمد. سرعت بالا رفتن هزینههای ساخت یک فیلم ۳۵ میلیمتری از نرخ تورم نیز افزون است. تنها در سال ۲۰۰۲ و بنا به گزارش "ورایته هزینه نگاتیو فیلم ۲۳٪ افزایش نشان دادهاست. فیلمها همچنین نیازمند صرف هزینههای سنگین روشنائی و تجهیزات مربوط به مرحله بعد از تولید هستند.
ابداع دوربینهای مصرفی کمکوردر در سال ۱۹۸۵ و از آن مهمتر به بازار آمدن ویدیوی دیجیتال کیفیت بالا در اوایل دهه ۱۹۹۰، موانع تکنولوژیکی تولید فیلم را تا حد زیادی کاهش دادند. در این راستا هزینههای مراحل تولید و پس از تولید نیز به نحو شایستهای کاهش یافتند؛ امروزه، تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری مربوط به مرحله پس از تولید را میتوان بر روی یک کامپیوتر شخصی نصب نمود. فناوریهائی مانند دی. وی. دی، اتصالات فایر وایر و سیستم غیرخطی ویرایش، همچنین نرمافزارهای حرفهای مانند ادوبی پریمیر پرو و فاینال کات پرو شرکت اپل وغیرحرفهای مانند فاینال کات اکسپرس شرکت اپل و آی مووی، امر فیلمسازی را به صورتی کم هزینه میسر ساختهاست.
از زمان معرفی فناوری دی وی، امر تولید بیش از پیش مردمی گشت. در حال حاضر فیلمسازان این امکان را دارند که کار فیلمبرداری و ویرایش یک فیلم، تولید و وی/رایش صدا و موسیقی و میکس نهائی را بر روی یک کامپیوتر خانگی انجام دهند. بههر حال، در عین حالی که روشهای تولید مردمی گشتهاند، مسائلی مانند بودجهبندی، توزیع و بازاریابی هنوز مشکل و در قالب سیستم سنتی انجام میپذیرند. بسیاری از فیلمسازان مستقل برای جلب توجه عموم به فیلم خود و فروش آن بروی فستیوالها حساب میکنند.
انیمیشن
انیمیشن نام تکنیکی است که در آن هر فریم فیلم به صورت انفرادی چه به صورت یک گرافیک کامپیوتری یا عکاسی از یک تصویر و یا ایجاد تغییرات مکرر کوچک در یک واحد مدل (قسمت کلای میشن و استاپ موشن را ببینید) تولید و سپس فیلمبرداری نتیجه توسط یک دوربین مخصوص انجام میپذیرد. هنگامیکه فریمها به صورت سلسلهوار به هم متصل شدند، فیلم حاصله را با سرعت ۱۶ فریم در ثانیه یا بیشتر ملاحظه مینمایند. نتیجه آن خواهد بود که این تصاویر (بر اثر قانون ماندگاری تصویر) به صورت متحرک به نظر میرسند. اگرچه توسعه انیمیشن کامپیوتری باعث سرعت بخشیدن به این مراحل گردیده ولی باز هم تولید چنین فیلمی مستلزم کار زیاد و خستهکنندهاست.
فرمتهای فیلم از قبیل جی. آی. اف.، کوئیک تایم، شاک ویو و فلاش امکان دیدن انیمیشن بر روی کامپیوتر و یا بر روی اینترنت را فراهم میسازد.
نظر به اینکه ساخت انیمیشن خیلی زمانبر و گاه خیلی هزینهبر است، بسیاری از انیمیشن ساخته شده برای تی وی و سینما توسط استودیوهای حرفهای انیمیشن تولید میگردند. بههرحال، زمینه تولید انیمیشن مستقل از حداقل دهه ۱۹۵۰ با تولید انیمیشنهای تولیدی استودیوهای مستقل (و گاهی توسط افراد مستقل) نیز انجام میپذیرفتهاست. بسیاری از تولیدکنندگان مستقل انیمیشن بعدها وارد صنعت حرفهای انیمیشن گردیدند.
[انیمیشن محدود] روشی جهت افزایش تولید و کاهش هزینههای انیمیشن از طریق استفاده از «میانبر»ها در مراحل پردازش انیمیشن محسوب میگردد. این روش ابتدا توسط شرکت یو. پی. ای. به کار گرفته شد و سپس توسط هانا – باربرا مرسوم (یا به اعتقاد برخی سوء استفاده) گردید که در مراحل بعد توسط استودیوهای دیگر بهعنوان کارتن اقتباس شده از سینما تئاتر به تلویزیون مورد استفاده قرار گرفت.
اگرچه در حال حاضر اکثر استودیوهای انیمیشن از تکنولوژیهای دیجیتال در محصولات خود بهره میجویند، هنوز سبک خاصی از انیمیشن وجود دارد که بستگی به فیلم دارد. در انیمیشن بدون دوربین، که توسط فیلمسازانی مانند نورمن مک لارن، لن لای و استان براک هیج مشهور گردید، تصاویر نقاشی شده و بهطور مستقیم از قطعات فیلم گرفته شده و نهایتاً از طریق یک پروژکتور پخش میگردد.
محل نمایش فیلم
پس از مراحل اولیه تولید، بهطور عادی فیلم را در سینما تئاتر و یا سینما به بینندگان نمایش میدهند. اولین سالن تئاتری که طراحی آن انحصاراً بهعنوان سینما انجام شده بود در سال ۱۹۰۵ در پیترزبورگ، پنسیلوانیا گشایش یافت. در عرض چند سال هزاران سالن تئاتر مشابه ساخته شده و یا تغییر کاربری یافت. این تئاترها در ایالات متحده به نام سینما تئاتر نیکلویئون نیکلودئون شناخته شدند. دلیل انتخاب این نام نیز آن بود که هزینه ورودی آنها معادل یک نیکل (پنج سنت) بود.
بهطور مرسوم، یک فیلم یک ارائه برجسته (یا فیلم برجسته) است. دو برجستگی فیلم عبارتاند از؛ «تصویر نوع ای» با کیفیت بالا که توسط یک تئاتر مستقل به قیمتی مقطوع اجاره میشود، و «تصویر نوع بی» با کیفیتی پایین که به صورت درصدی از درآمد خالص اجاره میگردد. امروزه، قطعات نمایشی که بهعنوان پیشپرده فیلمها (در تئاتر) نمایش داده میشوند شامل قطعاتی از فیلمهای بعدی و تبلیغات پرداخت شده میگردد (که همچنین با نام تریلرها و یا «توینتی» شناخته میشوند).
به صورت کلی ساخت تمام فیلمها برای نمایش در سینما تئاترها انجام میگیرد. توسعه تلویزیون باعث گردید تا فیلمهائی که دیگر در سینما تئاترها قابل نمایش نبودند برای گروه بیشتری از بینندگان نمایش داده شوند. از سوی دیگر فناوری ضبط فیلم نیز مصرفکنندگان را قادر ساخت تا کپی فیلمها را به صورتهای نوار ویدئو یا دی. وی. دی. (و فرمهای قدیمیتر آن یعنی دیسکهای لیزری، وی. سی. دی. و سلکتا ویژن --- همچنین بخش دیسک ویدئوئی را ببینید)، را خریده و یا اجاره نمایند. از سوی دیگر دانلود کردن از روی اینترنت نیاز بهعنوان منابع درآمد شرکتهای فیلمساز آغاز و مورد بهرهبرداری عموم قرار گرفت. در حال حاضر برخی فیلمها مشخصا برای این روشها بهعنوان ساخته – شده – برای – تلویزیون یا مستقیم – بر روی – ویدئو ساخته میشوند. البته کیفیت این فیلمها در مقایسه با فیلمهای ساخته شده برای نمایش در سینما پایینتر ارزیابی میگردد. و بهراستی که برخی اوقات فیلمهائی که از سوی استودیوها رد میشوند را در این بازارها عرضه مینمایند.
سینما تئاترها بهطور متوسط ۵۵٪ در آمد فروش بلیط خود را بهعنوان هزینه اجاره فیلم به استودیوهای فیلمساز میپردازند. البته در صد اصلی با رقمهای بالاتر از این حد آغاز شده و در طی زمان نمایش بهعنوان تشویق سالنها به ادامه نمایش، کاهش مییابد. در هر صورت، تقاضای امروزی تنها این اطمینان را میدهد که اکران فیلمهائی که بازاریابی قوی بر روی آنها انجام یافته، در سینما تئاترهای درجه یک، کمتر از ۸ هفته دوام بیاورد. فقط تعداد انگشتشماری فیلم در سال این قاعده را میشکنند. این نوع فیلمها معمولاً در ابتدا به صورت محدود در چند سالن توزیع شده و در واقع بر اثر تعاریف مثبت بین مردم و منتقدین، رشد مییابند. بر پایه تحقیق صورت گرفته توسط شرکت ابن امرو در سال ۲۰۰۰، حدود ۲۶٪ در آمد بینالمللی استودیوهای هالیوود از طریق فروش بلیط در گیشه؛ ۴۶٪ از فروش فیلم بر روی نوارهای وی. اچ. اس. و دی. وی. دی. به مصرفکنندگان و ۲۸٪ از تلویزیون (پخش، کابلی و پرداخت پس از رویت) حاصل میگردد.
توسعه فناوری فیلم
نوار فیلم شامل مواد سلولوئید شفاف، پلی استر، یا استات بیس بوده که با لایهای از امولسیون حاوی مواد شیمیائی سبک و حساس پوشانیده شدهاست. ابتدائیترین نوع فیلم که برای ضبط تصاویر متحرک مورد استفاده قرار گرفت از جنس نیترات سلولز بود که بعدها به دلیل خاصیت اشتعالزائی جای خود را به انواع مواد مطمئنتر داد. عرض نوار و نوع فیلم برای تصاویر ضبط شده بر روی حلقه آن نیز دارای تاریخچهای غنی است. اگرچه هنوز هم فیلمهای تجاری عظیم را بر روی نوارهای ۳۵ میلیمتری تهیه و به بازار عرضه میکنند.
در آغاز فیلمهای تصویر متحرک را در سرعتهای متفاوت تهیه و توسط دوربینها و پروژکتورهای هندلی پخش مینمودند؛ اگر چه استاندارد سرعت فیلم صامت ۱۶ فریم در ثانیهاست، تحقیقات موید آنست که سرعت فیلمبرداری اکثر فیلمها بین ۱۶ تا ۲۳ فریم در دقیقه بوده و حداکثر در ۱۸ فریم در ثانیه نمایش داده میشدند (معمولاً حلقههای فیلم حاوی دستورالعملی بودند که نشان میداد چه صحنههایی را باید با چه سرعتی نمایش بدهند) .در اواخر دهه ۱۹۲۰ و همزمان با معرفی فیلمهای صدادار، سرعت فیلمها نیز میبایست جهت هماهنگی آن با صدا، ثابت میگردید. بنابراین سرعت ۲۴ فریم در ثانیه را به دلیل اینکه پایینترین (و طبعاً ارزانترین) سرعت متناسب با ارائه کیفی صوت محسوب میگشت را برگزیدند. از اواخر قرن نوزدهم بهبودهای فنی شامل مکانیزه شدن دوربینها که امکان فیلمبرداری با سرعت ثابت را فراهم مینمود، دوربینهای بیصدا—که امکان ضبط صدا در صحنه و بدون نیاز به بالونهای هوائی بزرگ برای پوشش دوربین را در اختیار قرار میدادند، اختراع انواع پیچیدهتر نوارهای فیلم و لنزها برای مدیران امکان ساخت فیلم حتی در ضعیفترین شرایط را فراهم میآورد. درهمین راستا، پیشرفت صدای همزمان نیز باعث گردید تا بتوان صدا را کاملاً متناسب با سرعت فضای صحنه مورد نظر ضبط نمود. همچنین میتوان صدا را بهطور جداگانه از فیلمبرداری تهیه نمود، ولی برای تهیه فیلمهای اکشن زنده بسیاری از قسمتهای صدا را معمولاً به صورت همزمان ضبط مینمایند.
از زمانیکه تکنولوژی بهعنوان اساس عکاسی پیشرفت نمود، فیلم بهعنوان یک رسانه، محدود به تصاویر متحرک نمیگردد. در حال حاضر میتوان توالی پیشرونده تصاویر ثابت را به شکل نمایش اسلاید نمایش داد. نمایش فیلم همچنین با فناوری چند رسانه همگام گردیده و اغلب بهعنوان سند اولیه تاریخی مطرح میشود. ولی بههر حال، فیلمهای تاریخی مشکلاتی از باب حفظ و نگاهداری دارند که در این راستا، صنعت سینما در حال کشف روشهای زیادی است. اکثر فیلمهای ضبط شده بر روی نوار نیترات سلولز بروی فیلمهای مدرن و ایمن کپی گردیدند. برخی استودیوها جهت حفظ فیلمهای رنگی از شیوه جداسازی کلی استفاده مینمایند-- در این روش سه نگاتیو سیاه و سفید که هر کدام در معرض گذراندن نور از فیلترهای رنگی قرمز، سبز و آبی (لزوماً یک روش معکوس پردازش تکنیکالر) قرار میگیرند. روشهای دیجیتال نیز جهت بازیابی فیلم به کار گرفته میشوند، اگرچه کهنه شدن زودهنگام این متدها باعث گردیده که انتخاب آنها (از سال ۲۰۰۶) برای مقاصد حفظ فیلم، به ندرت انجام پذیرد. حفظ و نگهداری فیلم از پوسیدگی و خرابی هم باعث نگرانی مورخان فیلم و مسئولان بایگانی از یک سو و شرکتهائی که تمایل به حفظ آثار فعلی خود برای دستیابی نسلهای آینده به آنها (و بالطبع افزایش درآمد) دارند، از سوی دیگر گردیدهاست. نظر به نرخ بالای خرابی فیلمهای رنگی نیترات و تک نوار، مسأله نگاهداری این نوع فیلمها نگرانی بیش تری را ایجاد مینماید؛ با در نظر گرفتن روشهای نگهداری و استفاده صحیح، فیلمهای سیاه و سفید در بستههای ایمنی و فیلمهای رنگی در مواد چاپی اشباع شده تکنیکالر بهتر نگه داشته میشوند.
در دهههای اخیر، برخی فیلمها با استفاده از فناوریهای آنالوگ ویدیو ضبط شدهاند که شبیه آنچه در تلویزیون استفاده میشود میباشند. تکنیکهای مدرن دوربینهای دیجیتال ویدیو نیز جای خود را باز نمودهاند. این روشها باعث افزایش بیحد سود فیلمسازان گردیدهاند، زیرا میتوان فوت بیشتر طول فیلم را بدون معطلی جهت پردازش فیلم ذخیره شده، ارزیابی و اصلاح کرد. اما هنوز مرحله انتقال بطئی بوده و از سال ۲۰۰۵ اکثر فیلمهای اصلی سینما را نیز هنوز بر روی فیلم ضبط مینمایند.
امروزه با توسعه تکنولوژیهای نوین الکترونیکی، دیگر نیازی به صرف هزینه زیاد و تولید و تکثیر فیلم به صورت دی وی دی و یا سی دی جهت معرفی به بینندگان و فروش آنها نیست. با کمک سیستمهای مشابه چاپ بنابر تقاضا کتاب، نسخه سی دی و یا دی وی دی فیلم به محض سفارش آن در وب سایتهای مخصوص فروش فیلم مانند آمازون تولید و به آدرس خریداران ارسال میگردد. بدین ترتیب دیگر نیازی به اتلاف تعداد زیاد سی دی و دی وی دی و فضای نگه داری برای آنها نبوده، همچنین در صورت وجود اشکالات موردی این محصولات بدون صرف هزینه خاصی و در زمان کوتاه قابل اصلاح میباشد. به تازگی امکان معرفی و توزیع فیلمهای ایرانی نیز با این روش توسط شرکت آمازون آمریکا فراهم گردیدهاست.
پایایی و دوام فیلمها
عمر فیلم از زمان ظهور به حدود یک سده میرسد؛ بههرحال این زمان را اگر با عمر هنرهای دیگر از قبیل نقاشی یامجسمهسازی مقایسه کنیم چندان زمان طولانی به نظر نمیآید. در سالهای ابتدائی دهه ۱۹۵۰، یک «تهدید» که توسط تلویزیون ایجاد شده بود تشخیص داده شد، به ویژه هنگامی که اف. سی. سی. اقدام به گسترش تلویزیون در سال ۱۹۵۲ و در طی گسترش امتیاز تلویزیون خود نمود. مجلات تجاری مقالاتی در باب «مرگ تئاترهای محلی» به چاپ رسانیدند. با این حال، در زمان حاضر بسیاری اعتقاد دارند که فیلم هنری ماندگار و پایاست زیرا تصاویر متحرک قابلیت ایجاد تغییرات در احساسات آدمی دارا هستند.
صرفنظر از هنجارهای جامعه و تغییرات فرهنگی، هنوز هم شباهتهای نزدیکی بین نمایشنامههای تئاتر کهن و فیلمهای امروزی مشهود است. سینمای عشقی در باره دختری که عاشق مردی است که به هر دلیل نمیتواند با او باشد، فیلمهائی درباره یک قهرمان که در برابر تمام بدیهای یک دشمن شیطان صفت قدرتمند میجنگد، کمدیهائی درخصوص زندگی روزمره و غیره تماماً دارای زمینههائی با موضوعات مشترک که در کتابها، نمایشنامهها و دیگر مکانها آمده، هستند.
فیلم یا پرده بینی اصطلاحی است که بهطور عام شامل تصاویر متحرک و همچنین زمینه میگردد. ریشهٔ این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی بهطور تاریخی عنصر اساسی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب میآمدهاست. تولید فیلمها از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا بوجود آوردن آنها از طریق تکنیکهای انیمیشن و یا جلوههای ویژه است.

فیلمها از مجموعهای از قابهای انفرادی تشکیل شدهاند که زمانی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده میشوند، توهم حرکت را در بیننده بوجود میآورند. بر اثر پدیدهای به نام ماندگاری تصویر که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از از بین رفتن آن در حفظ میکنند، چشمکهای بین تصاویر، قابل رویت نیستند. همچنین عامل ارتباط عامل دیگری است که باعث مشاهده تصاویر متحرک میگردد. این اثر روانی به نام حرکت بتا معروف است.
از نظر اکثر انسانها، فیلم از انواع مهم هنر بهشمار میآید. فیلمها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری والهام بخشیدن به حضار را داراست. عوامل دیداری سینما نیاز به هیچ نوع ترجمه نداشته و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک میبخشند. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد بهخصوص اگر از تکنیکهای دوبله و یا زیرنویس که گفتار را ترجمه میسازد، بهره جسته باشد. فیلمها همچنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگهای مشخص تولید گشته و آن فرهنگها را منعکس و در برابر از آنها تأثیر میپذیرد.
تاریخچه فیلم
در اوایل دهه ۱۸۶۰ با استفاده از وسایلی مانند زوتروپ و پراکسینوسکوپ، مکانیزمهای تولید مصنوعی به وجود آمده و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش در آمدند. این ماشینها انواع تکامل یافته ابزارهای ساده اپتیکی (مانند توریهای سحرآمیز) بودند. این ابزار قابلیت نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر میرسیدند. این پدیده ماندگاری منظر نام گرفت. طبیعتاً، تصاویر میبایست بهطور دقیق طراحی میشدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند، به همین منظور اصول زیربنائی خاصی بهعنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.
با پیشرفت فیلم سلولوئید برای مقاصد عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرک در زمان حرکت، نیز میسر شد. در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم است که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاهی مخصوص نگاه کند. در سالهای دهه ۱۸۸۰، با معرفی دوربین تصویر متحرک امکان گرفتن تصاویر انفرادی و ضبط آنها بر روی یک حلقه واحد فراهم آمد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. کار این دستگاه گذراندن نور از فیلم پردازش و چاپ شده و در نهایت بزرگنمائی «اجرای تصاویر در حال حرکت» بر روی پرده جهت رویت تمام حاضران بود. این حلقههای فیلمهای نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند. اولین فیلمهای تصویر متحرک حالت استاتیک صحنه داشتند که در آنها یک حادثه یا عمل بدون هیچگونه ویرایش کردن و یا دیگر تکنیکهای سینمایی، به نمایش در میآمدند.
تصاویر متحرک تا پایان سده ۱۹، تنها بهعنوان هنر دیداری به حساب میآمدند. اما ابتکار فیلمهای صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود. در آغاز سده بیستم، رفته رفته ساختار داستانی فیلمها شکل گرفت. در این زمان فیلمهائی به صورت دنبالهدار صحنه ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل میکردند. این صحنهها بعداً جای خود را به صحنههای چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند. تکنیکهای دیگر از قبیل حرکت دوربین نیز بهعنوان راههای اثرگذار در انتقال داستان فیلم شناخته و به کار گرفته شدند. صاحبان سالنهای تئاتر نیز به جای اینکه حاضران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست و یا نوازنده ارگ و یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام مینمودند. در اوایل دهه ۱۹۲۰، اکثر فیلمها با لیست صفحات موسیقی تهیه شده بدین منظور عرضه میشدند. در محصولات شاخص، این صفحات به صورت کامل برای کل فیلم تدارک میگردیدند.
رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفائی رسید. بههرحال در دهه ۱۹۲۰، فیلمسازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و اف. دبلیو. مارنائو به همراهی مبتکر آمریکائی دی. دبلیو. گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند. در طول سالهای دهه ۱۹۲۰، فناوری جدید امکان الصاق حاشیه صوتی گفتار، موسیقی و افکتهای صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم میسر ساخت. این فیلمهای صوت دار از ابتدا با نامهای «تصاویر با صداً یا»تاکیز" شناخته میشدند.
قدم اصلی بعد در پیشرفت صنعت سینما معرفی رنگ بود. اگرچه اضافه شدن صداسرعت فیلمهای صامت و موزیسینهای تئاتر را تحتالشعاع قرار داد، رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. عامه مردم در رابطه با رنگ و در مقایسه آن با فیلمهای سیاه و سفید بالنسبه بیتفاوتی نشان میدادند. اما همچنان که روشهای پردازش رنگ بهبود یافته و در مقایسه با فیلمهای سیاه – و – سفید قابل رقابتتر میگشتند، فیلمهای رنگی بیشتر و بیشتر تولید میشدند. این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. همچنان که این صنعت در آمریکا رنگ را بهعنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص داد، آن را در رقابت با تلویزیون که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ به صورت رسانهای سیاه و سفید باقیمانده بود، مورد استفاده قرار داد. در پایان دهه ۱۹۶۰، رنگ بهعنوان شیوه عادی کار فیلمسازان مطرح شد.
دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند. هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلمهای فیلمسازان تحصیلکرده و مستقل همه و همه از تغییراتی بودند که این رسانه آنها را در نیمه دوم سده بیستم تجربه نمود. در دهه ۱۹۹۰ و در آستانه ورود به سده بیست و یکم، فناوری دیجیتال، موتور اصلی تحولات بهشمار میآمد.
تئوری فیلم
تئوری فیلم در جستجوی بسط مفاهیم مختصر و سیستماتیک که بر مطالعه فیلم / سینما بهعنوان یک هنر دلالت دارند، است. تئوریهای کلاسیک فیلم چهارچوبی ساختاری در خصوص موضوعات کلاسیک تکنیکهای داستان سرائی، دایجسیز، قوانین سینما، «تصویر»، دسته، فردیت و تالیف فراهم میآورد. اکثر تجزیه و تحلیلهای جدید به مسائلی از قبیل روش تحلیل روانی تئوری فیلم، ساختارگرائی تئوری فیلم، تئوری زنسالاری فیلم و دیگر موارد مشابه توجه نشان دادهاند.
نقد فیلم
تعریف نقادی فیلم عبارتاند از تحلیل و ارزیابی فیلمها هست. به صورت کلی، این کارها را میتوان به دو گروه تقسیم نمود؛ نقادی فیلم توسط افراد صاحبنظر در رشته فیلمسازی و نقادی روزنامهای که به صورت روزمره در روزنامهها و دیگر رسانهها دیده میشود.
منتقدین فیلم که برای روزنامهها، مجلات و رسانههای گروهی کار میکنند، بهطور عمده بر روی فیلمهای جدید نظر میدهند. آنها به صورت عادی فقط یکبار فیلم مورد نظر را دیده و فقط یک یا دو روز وقت دارند تا نظر خود را ارائه نمایند. علیرغم این موضوع، منتقدین تأثیری عمده بر فیلمها دارند بهخصوص آنهائی که دارای یک نوع خاص هستند. فیلمهای پر طرفدار اکشن، ترسناک. کمدی کمتر مورد قضاوت منتقدین قرار دارند. از سوی دیگر خلاصه طرح و شرح و بسط یک فیلم که موضوع اصلی مرور آن به حساب میآیند نیز تأثیر عمدهای بر انتخاب فیلم توسط بینندگان دارد. در فیلمهای معتبر مانند درام، تحت تأثیر قرار دادن بیننده از اهداف اصلی و بسیار مهم محسوب میگردد. تحلیلهای ضعیف، گاهیاوقات یک فیلم را تا درجه گمنامی و زیان مالی پیش میبرند.
تأثیر نظرات یک منتقد بر روی نحوه عملکرد اکران یک فیلم مشخص محل بحث دارد. برخی ادعا میکنند که امروزه نحوه بازاریابی سینما بهگونهای گسترده و فشرده واز نظر مالی برنامهریزی شدهاست که منتقدین توان تأثیرگذاری بر آن را ندارند. ولی بههرحال، مردودیت فاجعه بار برخی فیلمهائی که به نحو گستردهای بر موفقیت آنها سرمایهگذاری شده بود بر اثر نقادی تند آنها و همچنین موفقیت غیرقابل پیشبینی فیلمهای مستقلی که نقد مثبت داشتهاند، نشانگر این موضوع است که تأثیر نظرات منتقدین میتواند اثرات بسیار عمیقی داشته باشد. برخی دیگر اعتقاد دارند که نقد مثبت فیلم باعث ایجاد اشتیاق در بینندگان فیلمهای کم شهرت بودهاست. برعکس، فیلمهای متعددی وجود داشتهاند که شرکتهای فیلمساز بهقدری به آنها بیاعتماد بودهاند که به جهت جلوگیری از افت فروش، به منتقدین اجازه ارائه نظراتشان را ندادهاند. بههرحال، این کار نتیجه منفی داشته و منتقدینی که نسبت به این تاکتیک حساس بودهاند، به جامعه هشدار دادهاند که این فیلم ارزش دیدن را ندارد که در نتیجه اینگونه فیلمها اقبال چندانی نیافتند.
مسأله مورد مناقشه آن است که منتقدین روزنامهای فیلم را میباید فقط مرورگر فیلم نامیده و منتقدین واقعی فیلم آنهائی هستند که به صورت آکادمیک به نقد فیلم میپردازند. این روش فکری را معمولاً به نام تئوری فیلم یا مطالعات فیلم میشناسند. تلاش اصلی منتقدین، فهم روش کارکرد فیلم و تکنیکهای فیلمبرداری و تأثیرات آنها بر روی مردم است. نتیجه کارکرد منتقدین بیش از آنکه در روزنامهها به چاپ رسیده و یا در تلویزیون نمایش داده شود، در ژورنالهای تخصصی و گاهیاوقات نیز در مجلات سطح بالای جامعه ارائه میگردند. همچنین گاهیاوقات منتقدین با کالجها و دانشگاهها همکاری مینمایند.
صنعت تصاویر متحرک
بلافاصله پس از ابداع صنعت پردازش، حرفه ساخت و نمایش تصاویر متحرک بهعنوان منبع کسب درآمد مطرح گردید. پس از مشاهده نتیجه موقفیتآمیز ابتکار جدید خود و محصول خروجی آن در فرانسه، لومیرها اقدام به برگزاری تور دور قاره اروپا به منظور به نمایشگذاری خصوصی اولین فیلمهای خود برای عوام و خواص جوامع نمودند. آنها در هر کشور بهطور عادی مناظری جدید از محلات را به آلبوم خود اضافه نموده و خیلی سریع طرفهای تجاری در کشورهای مختلف اروپا پیدا نمودند تا خریدار وسایل و عکسهای آنها بوده و در امر صادرات، واردات و تجاری کردن محصولات صحنهای یاور آنان باشند. درسال ۱۸۹۸ (میلادی)، نمایش احساس اوبرامرگوا اولین فیلم تجاری شد که تا آن زمان تولید گشته بود. به زودی فیلمهای دیگر نیز ارائه گشتند تا صنعت فیلم بهعنوان صنعتی نو و مستقل جهان واریته را تحتالشعاع قرار دهد. شرکتهای اختصاصی جهت تولید و توزیع فیلم به وجود آمدند و این در حالی بود که بازیگران سینما از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار گشته و اجرتهای سنگینی را برای بازی در فیلمها طلب مینمودند. قبل از آن یعنی در سال ۱۹۱۷، چارلی چاپلین قراردادی برای حقوق سالیانه یک میلیون دلار منعقد نموده بود.
امروزه در ایالات متحده، عمده صنعت فیلمسازی در اطراف هالیوود متمرکز شدهاست. همچنین مراکز محلی سینمایی در بسیاری از مناطق جهان به وجود آمدهاند و بهعنوان مثال صنعت فیلم سازی هندوستان (که مرکز آن در حوالی «بالی وود» قرار دارد) در سال بیشترین تعداد فیلم در جهان را تولید مینمایند. اینکه اگر در سال ده هزار فیلم با خصوصیات مثبته توسط صنایع ولی فیلمهای شهوتانگیز تولید شوند، نکته قابل مناقشه آنست که این فیلمها بایستی تعیین صلاحیت گردند. اگر چه هزینههای تولید فیلم باعث هدایت تولیدات سینما به سمت تمرکز در تحت نظر استودیوهای سینمایی گردید، پیشرفتهای جدید در مقرون بهصرفه ساختن تجهیزات ساخت فیلم باعث شکوفائی تولیدات مستقل فیلم گشتند.
سود بهعنوان یک عامل کلیدی در هر صنعتی مطرح است، با توجه به ماهیت هزینهبر و مخاطرهآمیز فیلمسازی، برای ساخت بسیاری از فیلمها نیاز به هزینههای بیش از حد دارد. یک مثال منفی این مورد فیلم واتر ورلد کوین کاستنر هست. با این حال، تلاش بسیاری از فیلمسازان به دنبال خلق آثاری است که از لحاظ اجتماعی مقبولیت پیدا نمایند. جایزه دانشگاهی (که به نام «اسکار» نیز شناخته میشود) مهمترین جوایزی است که در ایالات متحده به فیلمهای برتر اعطاء گشته و ظاهراً براساس شایستگیهای هنری آن باعث شناسائی جهانی آن فیلم میگردد. همچنین، فیلمها به سرعت جای خود را در آموزش، به جا و در کنار صحبتها و متون استاد باز نمودند.
مراحل فیلمسازی
تعداد و نوع کارکنان لازم جهت تهیه فیلم بستگی به ماهیت آن دارد. بسیاری از فیلمهای حادثهای هالیوود نیاز به صحنهسازیهای کامپیوتری (سی. جی. آی) دارند که توسط یک دوجین عوامل قالبهای سه بعدی، انیمیشن کارها، روتوسکوپ کارها و سازندگان تدارک میگردند. بههرحال، یک فیلم کم خرج مستقل توسط عوامل اصلی که معمولاً دستمزد کمی هم دارند قابل ساخت است. کار فیلمسازی در تمام نقاط دنیا با استفاده از فناوریها، سبکهای بازی و اقسام آن در حال انجام است. بودجه برخی از این فیلمها بسیار زیاد و در حد تعهد دولتی است مانند نمونههائی در چین و در مقابل برخی دیگر در حد فیلمسازی در سیستم استودیوی آمریکا هزینهبر هستند.
مراحل مرسوم فیلمسازی مراحل تولید در هالیوود شامل پنج مرحله اساسی است:
ارتقاء
مرحله قبل از تولید
تولید
مرحله بعد از تولید
توزیع
مدت زمان لازم برای این مراحل معمولاً سه سال است. سال اول صرف مرحله «ارتقاء» است. در سال دوم مراحل «قبل از تولید» و «تولید» به انجام میرسند. سال سوم نیز به مراحل «بعد از تولید» و «توزیع» اختصاص مییابد.
عوامل فیلم
عوامل فیلم عبارتاند از گروهی از مردم که به منظور تولید یک فیلم یا پروژه تصویر متحرک توسط شرکت فیلمساز استخدام میشوند. نظیر «پخش»، «بازیگران» که در جلوی دوربین ظاهر میشوند و افرادی که برای شخصیتهای فیلم صداسازی مینمایند و...
فیلمسازی مستقل
فیلمسازی مستقل معمولاً در خارج از هالیوود و دیگر سیستمهای استودیوئی انجام میشود. یک فیلم مستقل (یا فیلم هند و چین فیلمی است که در ابتدا بدون برنامهریزی مالی و توزیع حمایت شده از سوی استودیوهای فیلمسازی عظیم ساخته میشود. خلاقیت، تجارت و دلایل تکنولوژیکی تماماً از عوامل رشد فیلمهای هند و چین در اواخر سده بیستم و اوایل سده ۲۱ به حساب میآیند.
از منظر خلاقیت، جلب حمایت استودیوها برای فیلمهای آزمایشی بسیار دشوار است. وجود اجزای آزمایشی در موضوع و سبک از جمله مسائل ممنوعه استودیوهای بزرگ فیلمسازی هستند.
از لحاظ کاری، بودجههای سنگین استودیوهای فیلمسازی نیز آنها را به سوی انتخابهای محافظهکارانه در مسائل مربوط به پخش و گزینش عوامل سوق میدهد. این مشکل با در نظر گرفتن مسائل مشارکتی شرکتها نیز بیشتر تشدید میگردد. (مشارکت از ۱۰٪ در سال ۱۹۸۷ به حدود دو سوم فیلمها در سال ۲۰۰۰ توسط شرکت برادران وارنر افزایش پیدا کردهاست. یک مدیر تولید ناشناس تا زمانی که تجارب موفقی در فیلمسازی صنعتی یا تلویزیون نداشته باشد، تقریباً هیچگاه در استودیوها پذیرفته نمیشود. استودیوها همچنین از هنرپیشگان غیرمعروف در فیلمهای خود و بهخصوص در نقشهای کلیدی استفاده نمینمایند.
تا زمان ابداع دیجیتال، هزینههای تجهیزات حرفهای فیلم و نگاهداری آنها نیز از جمله موانع اصلی در تولید، مدیریت، یا بازیگری در فیلمهای استودیوهای سنتی بهشمار میآمد. سرعت بالا رفتن هزینههای ساخت یک فیلم ۳۵ میلیمتری از نرخ تورم نیز افزون است. تنها در سال ۲۰۰۲ و بنا به گزارش "ورایته هزینه نگاتیو فیلم ۲۳٪ افزایش نشان دادهاست. فیلمها همچنین نیازمند صرف هزینههای سنگین روشنائی و تجهیزات مربوط به مرحله بعد از تولید هستند.
ابداع دوربینهای مصرفی کمکوردر در سال ۱۹۸۵ و از آن مهمتر به بازار آمدن ویدیوی دیجیتال کیفیت بالا در اوایل دهه ۱۹۹۰، موانع تکنولوژیکی تولید فیلم را تا حد زیادی کاهش دادند. در این راستا هزینههای مراحل تولید و پس از تولید نیز به نحو شایستهای کاهش یافتند؛ امروزه، تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری مربوط به مرحله پس از تولید را میتوان بر روی یک کامپیوتر شخصی نصب نمود. فناوریهائی مانند دی. وی. دی، اتصالات فایر وایر و سیستم غیرخطی ویرایش، همچنین نرمافزارهای حرفهای مانند ادوبی پریمیر پرو و فاینال کات پرو شرکت اپل وغیرحرفهای مانند فاینال کات اکسپرس شرکت اپل و آی مووی، امر فیلمسازی را به صورتی کم هزینه میسر ساختهاست.
از زمان معرفی فناوری دی وی، امر تولید بیش از پیش مردمی گشت. در حال حاضر فیلمسازان این امکان را دارند که کار فیلمبرداری و ویرایش یک فیلم، تولید و وی/رایش صدا و موسیقی و میکس نهائی را بر روی یک کامپیوتر خانگی انجام دهند. بههر حال، در عین حالی که روشهای تولید مردمی گشتهاند، مسائلی مانند بودجهبندی، توزیع و بازاریابی هنوز مشکل و در قالب سیستم سنتی انجام میپذیرند. بسیاری از فیلمسازان مستقل برای جلب توجه عموم به فیلم خود و فروش آن بروی فستیوالها حساب میکنند.
انیمیشن
انیمیشن نام تکنیکی است که در آن هر فریم فیلم به صورت انفرادی چه به صورت یک گرافیک کامپیوتری یا عکاسی از یک تصویر و یا ایجاد تغییرات مکرر کوچک در یک واحد مدل (قسمت کلای میشن و استاپ موشن را ببینید) تولید و سپس فیلمبرداری نتیجه توسط یک دوربین مخصوص انجام میپذیرد. هنگامیکه فریمها به صورت سلسلهوار به هم متصل شدند، فیلم حاصله را با سرعت ۱۶ فریم در ثانیه یا بیشتر ملاحظه مینمایند. نتیجه آن خواهد بود که این تصاویر (بر اثر قانون ماندگاری تصویر) به صورت متحرک به نظر میرسند. اگرچه توسعه انیمیشن کامپیوتری باعث سرعت بخشیدن به این مراحل گردیده ولی باز هم تولید چنین فیلمی مستلزم کار زیاد و خستهکنندهاست.
فرمتهای فیلم از قبیل جی. آی. اف.، کوئیک تایم، شاک ویو و فلاش امکان دیدن انیمیشن بر روی کامپیوتر و یا بر روی اینترنت را فراهم میسازد.
نظر به اینکه ساخت انیمیشن خیلی زمانبر و گاه خیلی هزینهبر است، بسیاری از انیمیشن ساخته شده برای تی وی و سینما توسط استودیوهای حرفهای انیمیشن تولید میگردند. بههرحال، زمینه تولید انیمیشن مستقل از حداقل دهه ۱۹۵۰ با تولید انیمیشنهای تولیدی استودیوهای مستقل (و گاهی توسط افراد مستقل) نیز انجام میپذیرفتهاست. بسیاری از تولیدکنندگان مستقل انیمیشن بعدها وارد صنعت حرفهای انیمیشن گردیدند.
[انیمیشن محدود] روشی جهت افزایش تولید و کاهش هزینههای انیمیشن از طریق استفاده از «میانبر»ها در مراحل پردازش انیمیشن محسوب میگردد. این روش ابتدا توسط شرکت یو. پی. ای. به کار گرفته شد و سپس توسط هانا – باربرا مرسوم (یا به اعتقاد برخی سوء استفاده) گردید که در مراحل بعد توسط استودیوهای دیگر بهعنوان کارتن اقتباس شده از سینما تئاتر به تلویزیون مورد استفاده قرار گرفت.
اگرچه در حال حاضر اکثر استودیوهای انیمیشن از تکنولوژیهای دیجیتال در محصولات خود بهره میجویند، هنوز سبک خاصی از انیمیشن وجود دارد که بستگی به فیلم دارد. در انیمیشن بدون دوربین، که توسط فیلمسازانی مانند نورمن مک لارن، لن لای و استان براک هیج مشهور گردید، تصاویر نقاشی شده و بهطور مستقیم از قطعات فیلم گرفته شده و نهایتاً از طریق یک پروژکتور پخش میگردد.
محل نمایش فیلم
پس از مراحل اولیه تولید، بهطور عادی فیلم را در سینما تئاتر و یا سینما به بینندگان نمایش میدهند. اولین سالن تئاتری که طراحی آن انحصاراً بهعنوان سینما انجام شده بود در سال ۱۹۰۵ در پیترزبورگ، پنسیلوانیا گشایش یافت. در عرض چند سال هزاران سالن تئاتر مشابه ساخته شده و یا تغییر کاربری یافت. این تئاترها در ایالات متحده به نام سینما تئاتر نیکلویئون نیکلودئون شناخته شدند. دلیل انتخاب این نام نیز آن بود که هزینه ورودی آنها معادل یک نیکل (پنج سنت) بود.
بهطور مرسوم، یک فیلم یک ارائه برجسته (یا فیلم برجسته) است. دو برجستگی فیلم عبارتاند از؛ «تصویر نوع ای» با کیفیت بالا که توسط یک تئاتر مستقل به قیمتی مقطوع اجاره میشود، و «تصویر نوع بی» با کیفیتی پایین که به صورت درصدی از درآمد خالص اجاره میگردد. امروزه، قطعات نمایشی که بهعنوان پیشپرده فیلمها (در تئاتر) نمایش داده میشوند شامل قطعاتی از فیلمهای بعدی و تبلیغات پرداخت شده میگردد (که همچنین با نام تریلرها و یا «توینتی» شناخته میشوند).
به صورت کلی ساخت تمام فیلمها برای نمایش در سینما تئاترها انجام میگیرد. توسعه تلویزیون باعث گردید تا فیلمهائی که دیگر در سینما تئاترها قابل نمایش نبودند برای گروه بیشتری از بینندگان نمایش داده شوند. از سوی دیگر فناوری ضبط فیلم نیز مصرفکنندگان را قادر ساخت تا کپی فیلمها را به صورتهای نوار ویدئو یا دی. وی. دی. (و فرمهای قدیمیتر آن یعنی دیسکهای لیزری، وی. سی. دی. و سلکتا ویژن --- همچنین بخش دیسک ویدئوئی را ببینید)، را خریده و یا اجاره نمایند. از سوی دیگر دانلود کردن از روی اینترنت نیاز بهعنوان منابع درآمد شرکتهای فیلمساز آغاز و مورد بهرهبرداری عموم قرار گرفت. در حال حاضر برخی فیلمها مشخصا برای این روشها بهعنوان ساخته – شده – برای – تلویزیون یا مستقیم – بر روی – ویدئو ساخته میشوند. البته کیفیت این فیلمها در مقایسه با فیلمهای ساخته شده برای نمایش در سینما پایینتر ارزیابی میگردد. و بهراستی که برخی اوقات فیلمهائی که از سوی استودیوها رد میشوند را در این بازارها عرضه مینمایند.
سینما تئاترها بهطور متوسط ۵۵٪ در آمد فروش بلیط خود را بهعنوان هزینه اجاره فیلم به استودیوهای فیلمساز میپردازند. البته در صد اصلی با رقمهای بالاتر از این حد آغاز شده و در طی زمان نمایش بهعنوان تشویق سالنها به ادامه نمایش، کاهش مییابد. در هر صورت، تقاضای امروزی تنها این اطمینان را میدهد که اکران فیلمهائی که بازاریابی قوی بر روی آنها انجام یافته، در سینما تئاترهای درجه یک، کمتر از ۸ هفته دوام بیاورد. فقط تعداد انگشتشماری فیلم در سال این قاعده را میشکنند. این نوع فیلمها معمولاً در ابتدا به صورت محدود در چند سالن توزیع شده و در واقع بر اثر تعاریف مثبت بین مردم و منتقدین، رشد مییابند. بر پایه تحقیق صورت گرفته توسط شرکت ابن امرو در سال ۲۰۰۰، حدود ۲۶٪ در آمد بینالمللی استودیوهای هالیوود از طریق فروش بلیط در گیشه؛ ۴۶٪ از فروش فیلم بر روی نوارهای وی. اچ. اس. و دی. وی. دی. به مصرفکنندگان و ۲۸٪ از تلویزیون (پخش، کابلی و پرداخت پس از رویت) حاصل میگردد.
توسعه فناوری فیلم
نوار فیلم شامل مواد سلولوئید شفاف، پلی استر، یا استات بیس بوده که با لایهای از امولسیون حاوی مواد شیمیائی سبک و حساس پوشانیده شدهاست. ابتدائیترین نوع فیلم که برای ضبط تصاویر متحرک مورد استفاده قرار گرفت از جنس نیترات سلولز بود که بعدها به دلیل خاصیت اشتعالزائی جای خود را به انواع مواد مطمئنتر داد. عرض نوار و نوع فیلم برای تصاویر ضبط شده بر روی حلقه آن نیز دارای تاریخچهای غنی است. اگرچه هنوز هم فیلمهای تجاری عظیم را بر روی نوارهای ۳۵ میلیمتری تهیه و به بازار عرضه میکنند.
در آغاز فیلمهای تصویر متحرک را در سرعتهای متفاوت تهیه و توسط دوربینها و پروژکتورهای هندلی پخش مینمودند؛ اگر چه استاندارد سرعت فیلم صامت ۱۶ فریم در ثانیهاست، تحقیقات موید آنست که سرعت فیلمبرداری اکثر فیلمها بین ۱۶ تا ۲۳ فریم در دقیقه بوده و حداکثر در ۱۸ فریم در ثانیه نمایش داده میشدند (معمولاً حلقههای فیلم حاوی دستورالعملی بودند که نشان میداد چه صحنههایی را باید با چه سرعتی نمایش بدهند) .در اواخر دهه ۱۹۲۰ و همزمان با معرفی فیلمهای صدادار، سرعت فیلمها نیز میبایست جهت هماهنگی آن با صدا، ثابت میگردید. بنابراین سرعت ۲۴ فریم در ثانیه را به دلیل اینکه پایینترین (و طبعاً ارزانترین) سرعت متناسب با ارائه کیفی صوت محسوب میگشت را برگزیدند. از اواخر قرن نوزدهم بهبودهای فنی شامل مکانیزه شدن دوربینها که امکان فیلمبرداری با سرعت ثابت را فراهم مینمود، دوربینهای بیصدا—که امکان ضبط صدا در صحنه و بدون نیاز به بالونهای هوائی بزرگ برای پوشش دوربین را در اختیار قرار میدادند، اختراع انواع پیچیدهتر نوارهای فیلم و لنزها برای مدیران امکان ساخت فیلم حتی در ضعیفترین شرایط را فراهم میآورد. درهمین راستا، پیشرفت صدای همزمان نیز باعث گردید تا بتوان صدا را کاملاً متناسب با سرعت فضای صحنه مورد نظر ضبط نمود. همچنین میتوان صدا را بهطور جداگانه از فیلمبرداری تهیه نمود، ولی برای تهیه فیلمهای اکشن زنده بسیاری از قسمتهای صدا را معمولاً به صورت همزمان ضبط مینمایند.
از زمانیکه تکنولوژی بهعنوان اساس عکاسی پیشرفت نمود، فیلم بهعنوان یک رسانه، محدود به تصاویر متحرک نمیگردد. در حال حاضر میتوان توالی پیشرونده تصاویر ثابت را به شکل نمایش اسلاید نمایش داد. نمایش فیلم همچنین با فناوری چند رسانه همگام گردیده و اغلب بهعنوان سند اولیه تاریخی مطرح میشود. ولی بههر حال، فیلمهای تاریخی مشکلاتی از باب حفظ و نگاهداری دارند که در این راستا، صنعت سینما در حال کشف روشهای زیادی است. اکثر فیلمهای ضبط شده بر روی نوار نیترات سلولز بروی فیلمهای مدرن و ایمن کپی گردیدند. برخی استودیوها جهت حفظ فیلمهای رنگی از شیوه جداسازی کلی استفاده مینمایند-- در این روش سه نگاتیو سیاه و سفید که هر کدام در معرض گذراندن نور از فیلترهای رنگی قرمز، سبز و آبی (لزوماً یک روش معکوس پردازش تکنیکالر) قرار میگیرند. روشهای دیجیتال نیز جهت بازیابی فیلم به کار گرفته میشوند، اگرچه کهنه شدن زودهنگام این متدها باعث گردیده که انتخاب آنها (از سال ۲۰۰۶) برای مقاصد حفظ فیلم، به ندرت انجام پذیرد. حفظ و نگهداری فیلم از پوسیدگی و خرابی هم باعث نگرانی مورخان فیلم و مسئولان بایگانی از یک سو و شرکتهائی که تمایل به حفظ آثار فعلی خود برای دستیابی نسلهای آینده به آنها (و بالطبع افزایش درآمد) دارند، از سوی دیگر گردیدهاست. نظر به نرخ بالای خرابی فیلمهای رنگی نیترات و تک نوار، مسأله نگاهداری این نوع فیلمها نگرانی بیش تری را ایجاد مینماید؛ با در نظر گرفتن روشهای نگهداری و استفاده صحیح، فیلمهای سیاه و سفید در بستههای ایمنی و فیلمهای رنگی در مواد چاپی اشباع شده تکنیکالر بهتر نگه داشته میشوند.
در دهههای اخیر، برخی فیلمها با استفاده از فناوریهای آنالوگ ویدیو ضبط شدهاند که شبیه آنچه در تلویزیون استفاده میشود میباشند. تکنیکهای مدرن دوربینهای دیجیتال ویدیو نیز جای خود را باز نمودهاند. این روشها باعث افزایش بیحد سود فیلمسازان گردیدهاند، زیرا میتوان فوت بیشتر طول فیلم را بدون معطلی جهت پردازش فیلم ذخیره شده، ارزیابی و اصلاح کرد. اما هنوز مرحله انتقال بطئی بوده و از سال ۲۰۰۵ اکثر فیلمهای اصلی سینما را نیز هنوز بر روی فیلم ضبط مینمایند.
امروزه با توسعه تکنولوژیهای نوین الکترونیکی، دیگر نیازی به صرف هزینه زیاد و تولید و تکثیر فیلم به صورت دی وی دی و یا سی دی جهت معرفی به بینندگان و فروش آنها نیست. با کمک سیستمهای مشابه چاپ بنابر تقاضا کتاب، نسخه سی دی و یا دی وی دی فیلم به محض سفارش آن در وب سایتهای مخصوص فروش فیلم مانند آمازون تولید و به آدرس خریداران ارسال میگردد. بدین ترتیب دیگر نیازی به اتلاف تعداد زیاد سی دی و دی وی دی و فضای نگه داری برای آنها نبوده، همچنین در صورت وجود اشکالات موردی این محصولات بدون صرف هزینه خاصی و در زمان کوتاه قابل اصلاح میباشد. به تازگی امکان معرفی و توزیع فیلمهای ایرانی نیز با این روش توسط شرکت آمازون آمریکا فراهم گردیدهاست.
پایایی و دوام فیلمها
عمر فیلم از زمان ظهور به حدود یک سده میرسد؛ بههرحال این زمان را اگر با عمر هنرهای دیگر از قبیل نقاشی یامجسمهسازی مقایسه کنیم چندان زمان طولانی به نظر نمیآید. در سالهای ابتدائی دهه ۱۹۵۰، یک «تهدید» که توسط تلویزیون ایجاد شده بود تشخیص داده شد، به ویژه هنگامی که اف. سی. سی. اقدام به گسترش تلویزیون در سال ۱۹۵۲ و در طی گسترش امتیاز تلویزیون خود نمود. مجلات تجاری مقالاتی در باب «مرگ تئاترهای محلی» به چاپ رسانیدند. با این حال، در زمان حاضر بسیاری اعتقاد دارند که فیلم هنری ماندگار و پایاست زیرا تصاویر متحرک قابلیت ایجاد تغییرات در احساسات آدمی دارا هستند.
صرفنظر از هنجارهای جامعه و تغییرات فرهنگی، هنوز هم شباهتهای نزدیکی بین نمایشنامههای تئاتر کهن و فیلمهای امروزی مشهود است. سینمای عشقی در باره دختری که عاشق مردی است که به هر دلیل نمیتواند با او باشد، فیلمهائی درباره یک قهرمان که در برابر تمام بدیهای یک دشمن شیطان صفت قدرتمند میجنگد، کمدیهائی درخصوص زندگی روزمره و غیره تماماً دارای زمینههائی با موضوعات مشترک که در کتابها، نمایشنامهها و دیگر مکانها آمده، هستند.